2012/06/21

#1170

بیانیه امام رضا پهلوی در حمایت از اس.ام.اس منتشره در تهران !


پیرو انتشار گسترده‌ی یک واحد اس.ام.اس مبنی بر عدم خرید نان و شیر طی روزهای شنبه تا دوشنبه ، شاهزاده امام رضا پهلوی که اخیراً برای نجات ایران روزی پنج تا بیانیه می‌دهد و از شش نفر حمایت می‌کند ، طی اطلاعیه جدیدی اس.ام.اس های تهران را دعوت به اتحاد کرد . وی با بیان اینکه من این موضوع را اتفاقاً بیست سال پیش در نشست موفق استکهلم که منجر به نابودی کامل نظام برای بار هشتم شد ، گفته بودم افزود البته آنموقع چون هنوز موبایل اختراع نشده بود کسی طرح ما را جدی نگرفت و اس.ام.اس نفرستاد . امام رضا پهلوی درحالیکه بشدت از دوران پهلوی انتقاد می‌کرد در پاسخ به این پرسش که فقط یکی از فعالیت‌های موفق خود طی سی و چهار سال گذشته را نام ببرید ، با اشاره به کتاب «آقام و جرز دیوار» که پانزده سال پیش نوشته و اسم او روی جلدش گذاشته شده است اتحاد دمشق و بیروت با جاکارتا را تنها راه سرنگونی دیکتاتوری در منطقه دانست و سپس باز هم افزود .

وی که بتازگی از نجات ملت ایران مرخص شده و از دو هفته پیش تا حالا طی بیانیه‌هائی در فکر نجات ملت سوریه است ، همچنین در مورد اینکه طرفدارانش که از قبل از شش ماه پیش تا حالا که سلطنت طلب شده‌اند هیچکدامشان جمعاً روی هم نیم ساعت سابقه‌ی هیچ کار دیگری جز لینک گذاشتن در بالاترین ندارند گفت من واقعاً نمی‌دانم اینها از کجا پیدایشان شده و واقعاً هر روز خیلی ناراحتم که اینها اینهمه بی‌ادب هستند و کمتر از فحش خواهر مادر از دهنشان درنمی‌آید . وی همچنین نالید : آنها به خود منهم فحش می‌دهند ولی من تا حالا غیر از اینکه ابراز تأسف بکنم تو بگو حتی یک دفعه ، بگو حتی یک جا ، بگو حتی محض خنده و نمایش هم که شده از آنها نخواسته‌ام که این کار را نکنند . امام رضا پهلوی در توصیف وبلاگ زدن و عضویت در بالاترین و زرت زرت لینک فرستادن فرمود وقتی طی سی و چهار سال با اینهمه پول و امکانات نتوانستم حتی یک رسانه‌ ایجاد بکنم احساس وظیفه‌ام درد گرفت و لذا برای تبادل نظر مستقیم با مخاطب یک وبلاگ زدم که جهت جهت تبادل نظر خیلی بیشتر قسمت نظراتش را هم بسته‌ام و الآن خوشحالم .

امام رضای مورد اشاره همچنین درحالیکه انگار روی یک گونی میخ نشسته با خونسردی تمام به سوالاتی هم در مورد مصاحبه دو ماه قبلش با رادیو فردا پاسخ داد و در مورد اینکه «من درآمدی ندارم و مادرم به من کمک می‌کند که من کار سیاسی بکنم» شفاف سازی نمود . وی در جواب اینکه روم به دیوار شغل مامان جنابعالی دقیقاً چیه که اینهمه درآمد دارد گفت امروز فقط اتحاد . در ادامه‌ی این گفتگو رضا شاه دوم چون برای رسیدن به دادگاه لاهه و سخنرانی در آنجا عجله داشت قول داد که مجدداً و بزودی مقادیر دیگری هم بیفزاید . لازم به ذکر است که بعداً معلوم می‌شود که ایشان در محل یک ساندویچی در همان لاهه در حضور هشت نفر از عشاق شکست خورده‌اش با یکی از دربون‌های کاخ ملکه‌ی هلند در سال 1941 دیدار داشته و دو هفته‌ی تمام لینک‌های سخنرانی ایشان «در دادگاه لاهه» روی مخ همه قرار می‌گیرد !

#1169

2012/06/20

#1168

اعزام چند دیپلمات دیگر به برزیل برای شنا!

همزمان با رد درخواست دیدار احمدی‌نژاد از طرف رئیس جمهور برزیل ، فدراسیون شنا و ورزش‌های فرهنگی وزارت‌خارجه آمادگی خود و سایر عزیزان را برای اعزام دیپلمات به استخرهای برزیل جهت آبتنی اعلام کرد . این فدراسیون همچنین با در نظر گرفتن مقررات جدیدی برای سایر عزیزان، رعایت تمام یا برخی یا حداقل یکی از موارد زیر را جهت عزیزان الزامی دانست و ابراز امیدواری کرد که با این اقدام بجا و شایسته رئیس جمهور برزیل و سایر عزیزان، خودشان نیم ساعته از احمدی نژاد تقاضای ملاقات بکنند: ..........

#1167

لطفاً میرزا میرزا تردد نفرمائید !


بنا به اسناد موجود در وزارت خارجه ، واژه‌ی «میرزا» اولین بار ششصد سال پیش توسط ملت غیور و سربدار سبزوار اختراع شد . در واقع آنها ابتدا به خواجه لطف الله پسر امیر مسعود «امیرزاده» می‌گفتند ولی بنده قویاً احتمال می‌دهم که بعدها با رسیدن این واژه به تهران ، از آنجا که تهرانی‌ها استعداد عجیب غریبی برای خودمانی کردن ادبیات ایران دارند و در عالم محاوره ، فوراً با آدم‌های کت و کلفت پسرخاله می‌شوند ، «امیرزاده»‌ی بدبخت دو هفته بعد و برای همیشه به «میرزا» تغییر پیدا کرده است .‏ یک چیزی در مایه‌های همین که بعدتر به اسپرم همایونی هم بجای «شاهزاده» گفتند «شازده» و بدون اینکه منظورشان کس خاصی باشد با همین عبارت تا این لحظه دو میلیون و هشتصد و نود و سه هزار و دویست چهارده‌تا جوک برای هفت جد و آباد همایونی ساختند .‏

از طرفی چون تا قبل از دولت احمدی نژاد فراگیری سواد در سطح جهان فقط مختص امیرزاده‌ها بود رفته رفته و پس از آنکه سیصد و دوازده کشور به محسن قرائتی نامه دادند گفتند شما برای سوادآموزی چیکار کردید که ما هم بکنیم ، عده‌ای باسواد شدند و ملت رشید ایران  که در سر و ته کردن ادبیات غنی میهن نیز دستی دارند ، بجای اینکه به یک امیرزاده‌ی بی‌سواد بگویند میرزا به یک باسواد عامی‌زاده هم همین عنوان را مفتی تقدیم کردند .‏ اتفاقاً یکی از شاهکارهای ادبیات کوچه و بازار ایران اینست که قادر است از یک لقب بسیار محترمانه حتی در مقام تعریف و بدون اینکه کسی بتواند اتهامی وارد بکند بعنوان یک فحش خواهر مادر استفاده بنماید . مثلاً وقتی مکتب‌ها باز شدند و ملاها مکتب‌دار ، احتراماً به آنها هم گفتند «میرزا» !‏ حالا اینکه یک ملا ولو شده در حرف و شعار در تمام طول عمرش خودش را در راه مبارزه با هر امیری شهید کرده بعد حالا برای اینکه به او احترام بگذارند بهش بگویند «امیرزاده» آن دیگر حکایت همان لغت احترام و فحش خواهر مادر است .‏

در هر حال بلافاصله پس از شیوع ابراز ارادت مردم به آدم‌های باسواد، بعضی از میرزاها که خیلی‌هایشان هم ممکن بود دو کلاس بیشتر سواد نداشته باشند در راستای خود تحویل‌گیری ، موقع راه رفتن دستها را پشت کمر گره می‌کردند و با تبختر و نگاه‌های بالا به پائین آرام آرام حرکت می‌کردند. این باعث شد که ملت شریف کوچه و بازار در هنگام مشاهده‌ی هر کسی که به هر دلیلی اینطور راه می‌رود به او بگویند: داداش! میرزا میرزا راه نرو !‏

حالا اینکه ریشه‌یابی میرزا و میرزا شدگی و میرزا میرزا راه رفتن واقعاً چه ربطی به برخی اعضاء برخی جوامع برخی روزنامه‌نگاری در برخی از جاهای جهان دارد آنرا دیگر ما نه خبر داریم نه تنمان می‌خارد که بخواهیم خبردار بشویم . هر کسی که خواست جلوی میرزا میرزا راه رفتن هر کس دیگری که دلش نخواست را بگیرد ، هر کسی هم که ناراحت شد به آن قبلی بگوید خودت میرزا میرزا راه نرو بی‌ادب !‏

#1166

گزارش انتخاباتی آنتن با شصت و سه درصد بی‌طرفی کامل !

.

2012/06/14

#1164

راستانِ داستان : نجنگ تا نجنگیم !


تیرماه سال ۱۳۶۷. کارنامه‌ها را داده بودند و حدود سه ماه تعطیلات طاقت‌فرسای تابستان شروع شده بود. به این مدت آدم یا باید می‌رفت کلاس احکام حاج آقا اسفندیاری که بعد از دو سه ساعت آموزش آداب غسل ترتیبی و غسل جنابت تهش با مینی‌بوس نیم ساعت ببرند استخر که همان بدو ورود آب زردش را که می‌دیدی ترجیح می‌دادی دوباره برگردی کلاس احکام، یا می‌رفتی «واحد فرهنگی مسجد» تا روزی سه ساعت با آخرین فنون دوری از گناه آشنا بشوی ولی بعدش ویدئو بیاورند بروس لی تماشا بکنی، یا اگر چیزی غیر از بروس لی می‌خواستی ببینی باید خودت می‌رفتی قاچاقی ویدئو کرایه می‌کردی که هم پولش زیاد بود و هم اگر می‌گرفتند پدر درمی‌آوردند، یا اینکه در خانه می‌نشستی و درحالیکه به پشت لبت که تازه داشت سبز می شد، دست می‌کشیدی، برنامه کودک تماشا می‌کردی و هر روز مادرت بهت یادآوری می‌کرد که مفت‌خورترین و بی‌خاصیت‌ترین آدم دنیائی و بعد بدون اعلام اسم خاصی متوجه می‌شدی که «بچه‌های مردم» خیلی از تو بهترند. تعطیلات تابستان شروع شده بود..........

2012/06/11

#1162

بالا رفتیم ماست نبود ولی جنبش ما راست بود !

عکسهائی که با یک گوشی موبایل قراضه ثبت شد ، شاید برای انتشار در امروزی که سه سالگی جنبشمان باشد ...

مردم هنوز در شوک اعلان نتایج انتخابات بودند . بدبین‌ترین آدم‌ها هم هرگز نمی‌توانستند چنین نتایجی را باور بکنند . بعضی‌ها از همان شب قبلش به مقابل وزارت کشور آمده بودند . خیلی‌های دیگرهم بدون اینکه قراری با دیگری گذاشته باشند ، عصر که شد به خیابانهای منتهی به میدان فاطمی سرازیر می‌شدند .

با آغاز خشونت نیروهای ضد شورش مردم خشمگین هم به واکنش برآمدند . اولین اتوبوس که تمام سرنشینان و حتی راننده‌ی آن داوطلبانه پیاده شده بودند ، در آتش سوخت تا اولین دود کودتا به چشم کودتاچی برود . راننده موقع تحویل اتوبوس گفت : لااقل منرا بزنید تا اتوبوس را به زور تحویل داده باشم !

اولین شیوه‌های اغتشاش آرام آرام کشف میشد . بعدها بعضی‌ها گفتند «خشونت» . خشونتی که مانع هجوم وحشیانه‌ی موتورهای ضد شورش و اثر گاز اشک‌آور بشود من هنوز هم مخلصشم !

موتوری‌ها نقش بسزائی در انتقال آسیب دیدگان ، از خط مقدم به پشت جبهه داشتند . دسته دسته به میان مردم می‌رفتند ، یکی دو نفر را ترکشان سوار می‌کردند و بلافاصله دور می‌شدند .

حضور مردم ادامه داشت . ضد شورش ملت را از خیابان‌های انقلاب و آزادی رانده بود و خیلی‌ها به اینجا در خیابان ستارخان رسیده بودند . تقریباً همه قرار گذاشته بودند که خشونتی رخ ندهد ولی در عین حال قبل از رسیدن نیروهای ضد شورش دو ماشین در میدان توحید چپه شد و در آتش سوخت . پمپ بنزین شادمان هم دقائقی بعد بدلیل نامعلومی (!) آتش گرفت و یک چیزی هم از بیخ گوش تصویربردار با صدائی که بوی شهادت می‌داد ویژژژژ رد شد !

این نوشته آنروزها دست خیلیها بود ...

مردم با ماشین‌هایشان راه موتورهای ضد شورش را رسماً می‌بستند و ارتش پیاده‌ی سبز را پشت سرشان پوشش می‌دادند . ترافیک سبز به این می‌گفتند .

تصویربردار سی ثانیه بعد از این عکس در همین محل (سه راه تهران ویلا) مورد اصابت اشک‌آور قرار گرفت و چون لنز در چشمش بود و رسماً هیچ جائی را نمی‌توانست ببیند توسط دیگران به پشت جبهه منتقل شد . وی پس از بهبود نسبی خودش را به برق آلستوم رساند و آنجا نشست حداقل نیم ساعت گریه کرد !

هاشمی رفته بود نماز جمعه بخواند ، خب مردم هم رفته بودند ! چه اشکالی داشت ؟ همان شب تلویزیون ناچار شد حتی خطبه‌های نماز جمعه را هم سانسور بکند : صدای شعارها حتی از میکروفون هاشمی هم پخش میشد !

زنان ، زنان ، زنان و زنان . حضوری که هر روز بیشتر دیده میشد و بارهای بار به چشم خودم دیدم که چطور جلو می‌رفتند و مردان را به جلو می‌کشیدند .

راهپیمایان سواره که هر لحظه قادر به ایجاد ترافیک سبز و بستن راه ضد شورش بودند .

مردم باهوش بودند : موتور هیچ ضد شورشی نمی‌توانست از این پله‌ها بالا برود !

از این دیوارها هم همینطور !

گاهی رسماً حس می‌کردی الآن نصف کره زمین دارد زیر پای مردم می‌لرزد . بزرگترین لرزشهایش روز قدس بود و بعد هم روز عاشورا . کجائی عاشورای 88 ؟

برای این می‌پریدند که مطمئن بشوند کسی طوریش نشده . همینجا ، همین فرانسه هم هر وقت اغتشاش می‌شود همینطوری است ، خودم دیده‌ام صد دفعه !

کی دوباره اینطوری با هم جمع بشویم ... ؟

2012/06/09

#1161

شفاف سازی اشیاء نورانی در فضا و جاهای دورتر ! 

.

2012/06/08

#1160

چپ و راست روی شاخه‌های آنتن

.

2012/06/07

#1159

لحظاتی قبل بوی عجیبی در آسمان ایران پیچید !


مقارن با شنیده شدن صدای مهیب و دیده شدن یک نور عجیب در آسمان ایران ، بوی عجیبی سراسر کشور را فرا گرفت . هنوز منبع این بو ، صدا و نور دقیقاً مشخص نیست لیکن کشورهای همسایه منشاء آنرا یکی از پدافندهای عامل یا غیر عامل یا هر دوی سپاه دانسته و معتقدند این صدا و خصوصاً بو بی‌ارتباط با محفل آبگوشت خوری بیت معظم رهبری که در آن سردار فیروزآبادی هم به نمایندگی از پدافند زمین به هوا و جاهای دیگر نیز حضور داشت ، نیست . دانشمندان می‌گویند چنانچه این خبر صحت داشته باشد تکلیف بو و صدا که البته روشن است لیکن باید دقیقاً بگردیم منشاء نور را نیز پیدا بنمائیم چون تا حالا همه جور صدای بو دار دیده بودیم جز صدای بودار نور دار .

این درحالیست که دیروز برخی سران امریکا به برخی دیگر از تهان اسرائیل گفته بودند که برای محاصره هوائی و دریائی ایران به حالت آماده باشی که پریروز از آن درآمده بودند دوباره فردا برگردند . به اعتقاد منابع مطلع مرکز بوشناسی خاورمیانه این اقدام همچنین می‌تواند یکی دیگر از ابتکارات سپاه در راستای اصل غافلگیری و زمین‌گیر کردن دشمن در منطقه نیز باشد . با اینحال هنوز این سوال باقی است که مرکز بو در چه ابعادی قرار دارد که نور و صدا و بو بطور همزمان حتی در آذربایجان و ترکیه نیز دیده و شنیده و در مواردی باعث خفگی شده است . این گمانه‌زنی‌ها دایره تردید بدور سردار فیروزآبادی را هر لحظه تنگتر می‌نماید !

به محض دریافت خبرها و بوهای تکمیلی هموطنان را در جریان امر قرار خواهیم داد ...

#1158

#1157

راستانِ داستان : کیف زشت !


آنموقع علی کلاس اول یا دوم دبیرستان بود. مدرسه رفتن علی هم از اول یا دوم ابتدائی شروع شده بود و همین قضیه حساب کتاب سن و سالش را بهم ریخته بود. خودش زیاد به این فکر نمی‌کرد، همینقدری که چند وقتی می شد که فهمیده بود از دختری که در راه رفت و برگشت مدرسه می‌دید، خوشش آمده کفایت می‌کرد که بداند در سنی که باید باشد، هست. راه خانه تا مدرسه‌ علی عموماً با ده دوازده نفر از بچه محل‌هایش آغاز می شد و در طی راه بسر هر گذری این تعداد کمتر می شد: بعضی می‌پیچیدند سمت دبیرستان تجربی، بعضی سمت دبیرستان فرهنگ و ادب، یکی دوتا سمت هنرستان و علی تنها بسمت دبیرستان ریاضی فیزیک می‌رفت..........

2012/06/06

#1156

معروف کردن ائمه ، تضمینی ، بدون وقت قبلی !


خبرگزاری فارس از قول «چقائی» مدیرکل  ثبت احوال استان مرکزی که خودش خیلی اسم خنده‌داری ندارد خبر داد در پی اهانت شاهین نجفی به یکی از ائمه که بچه‌ها در خانه هادی صدایش می‌زنند ، میلیون‌ها نفر که تا دیروز اسمشان شاهین بود تقاضا کرده‌اند که از امروز اسمشان بشود نقی ولی بچه‌ها در خانه همان هادی صدایشان بزنند . در اینجا ما ضمن پیشنهاد به مدیرکل مذکور در رابطه با اینکه قبل از این کارها از موقعیت شغلی خود سوء استفاده نموده و اول یک فکری به حال اسم خودش بکند که خیلی زاغارت است ، بطور داوطلبانه آمادگی کامل خود و سایر همکاران طنزنویس‌مان را جهت معروف کردن الباقی ائمه محترم و در نتیجه تغییر نام بسیاری دیگر از هموطنان‌مان اعلام نموده ، وقایع زیر را پیش‌بینی می‌نمائیم :

واقعه اول : در پی اهانت سامان اربابی به «باب الحوائج» که بچه‌ها در خانه امام کاظم صدایش می‌کنند ، تعداد غیوری از هموطنان با مراجعه به ثبت احوال استان کهکیلویه خواستار تغییر نام خود از سامان به باب الحوائج شدند . «پلخمون» مدیرکل ثبت احوال استان کهکیلویه با بیان این مطلب افزود : ملت ما امت هوشیاری است و هر موقع که لازم باشد در راه دفاع از اسلام حتی نام ناموس خود را هم عوض می‌کند . وی افزود : والدین محترم بهتر است از بچگی غیر از اسم اصلی اسم چندتا امام هم روی بچه‌هایشان بگذارند اومدیم زد و یارو معروف شد .

واقعه دوم : پیرو اهانت کامبیز حسینی به «باقر العلوم» که «منزل» ایشان را امام تقی صدا می‌کند ، چند صد هزار نفر از امت رشید پرور با مراجعه به «چغارگوش» مدیر کل ثبت احوال چهار محال و بختیاری ، خواستار تغییر نام خود از کامبیز به باقر شده و در شعارهای کوبنده‌ای نجات اسلام را تنها راه نام‌گذاری خود و خانواده‌شان اعلام نمودند . مدیرکل مربوطه سپس با حضور در جمع این عزیزان و اعلام خبر احداث یک پل معلق به همین نام در استان کهکیلویه ، در فرازهائی از تلاوت خود استفاده از سیره انبیاء خصوصاً در نامگذاری دختران را راه مفیدی برای اصلاح حجاب در سطح منطقه دانست و چیزهای دیگری هم افزود .

واقعه سوم : پس از اهانت نیک آهنگ کوثر به «ابو جعفر» که لات‌های محل ایشان را امام جواد صدا می‌کنند ، میلیونها نفر از هموطنان کشور بدلیل اینکه نام «نیک آهنگ» فقط همین یکی در ایران هست و هیچکس دیگری اسمش نیک آهنگ نیست ، برای تغییر نام خود به ابو جعفر دچار سردرگمی شدند . در همین راستا «شمین قوچ» مدیرکل ثبت احوال یک‌جائی در سخنان خود پس از اینکه مقداری افزود فرمود : با این اتفاق واقعاً ما خودمان هم نمی‌دانیم برای نجات اسلام دقیقاً باید چه کاری بکنیم و ترسمان از اینست که ناگهان دشمن پیروز بشود . وی پیشنهاد داد که امت سرافراز اسلام اول اسمشان را به نیک آهنگ تغییر بدهند بعد برای نجات اسلام آنرا بکنند ابو جعفر . لازم به ذکر است که ملت سرافراز اسلام نیم ساعت بعد متوجه شدند که ابو جعفر و جواد ، چندتا دیگر از اسمهای همان امام تقی و باقر است که در واقعه دوم از آن به اندازه کافی دفاع شده . این افراد سپس در انتظار واقعه بعدی به خانه‌هایشان گریختند .

واقعه چهارم : پیرو اهانت علیرضا رضائی به تمام ائمه هیچ اتفاقی در کشور نیفتاد . مدیرکل اتفاقات نیفتاده کشور با بیان این مطلب کمی هم افزود : از آنجا که اسم و فامیلی نامبرده بتنهائی هفت هشت ده‌تا امام را ساپورت می‌کند ما واقعاً گیر کرده‌ایم که الآن برای تغییر نام باید چه غلطی بکنیم ؟ وی ابراز امیدواری کرد که از این به بعد توهین کنندگان به ائمه دارای اسامی هخامنشی باشند که بهرحال بشود یکجوری اسلام را نجات داد !

2012/06/05

#1155

امام خمینی مادر جنبش‌های اسلامی را ..... آره !


2012/06/03

#1153

در رثاء هپی ارتحال هالیدی !

.