2015/03/26

#1452

یک هواپیمای خوب چطوری سقوط بکند که ما گرفتار نشویم؟!


هواپیمای شرکت آلمانی جرمن وینگز در جنوب فرانسه سقوط کرده و تا این لحظه مشخص شده که کمک خلبان درب کابین خلبان را عمداً از پشت بسته و خلبان را عمداً به کابین راه نداده و هواپیما را عمداً به زمین زده و خب این خیلی عجیب است چون در بیست سال گذشته هیچوقت نشده که یک هواپیما در اروپا و امریکا سقوط بکند و چند نفر در یک جای دیگری تکبیر نگویند.

از همینجا ما از خلبانان شرکت جرمن وینگز عاجزانه تقاضا می‌کنیم از این به بعد موقع خروج از کابین به قصد قضای حاجت، حتماً با خودشان کلید هم ببرند یا ترجیحاً یک لنگه دمپایی لای درب کابین خلبان بگذارند که موقع برگشتن خودشان و ما را گرفتار نکنند.

بدبختانه دو نفر از کشته شدگان این حادثه هم طبق روال ایرانی بوده‌اند و خبرنگار هم بوده‌اند و این هم خیلی عجیب است چون تا ما هواپیمای سی صد و سی داریم مگر دیوانه‌ایم که ایرباس به این گرانی را زمین بزنیم وسط این تحریم‌ها؟

خب الآن شکر خدا کمک خلبان ماجرا آلمانی بوده و جد و آبادش هم آلمانی بوده‌اند و بطور خانوادگی علاقه‌ای هم به اسلام نداشته‌اند و بالاخره یک مادر بزرگی در خانواده پدر بزرگی‌اش پیدا می‌شود که صد سال پیش هیتلر شخصاً دلش می‌خواسته او را بکشد و این افسردگی نسل به نسل در خانواده چرخیده تا رسیده به این و الآن اینجوری شده. بعد هم مردم به نشانه همدردی با مادر کمک خلبان همه سوار جرمن وینگز می‌شوند و می‌روند به مادر خودشان سر می‌زنند.

در حال حاضر چون ایرانی‌ها پس از انقلاب شکوهمند اسلامی همچنان طبق نقشه کوروش کبیر در کشور زندگی می‌کنند و به همین جهت طبق نقشه‌های جدیدتر که ایران فقط یک گوشه‌ای است، در کشورهای دیگر پخشند، به همین خاطر در هر جای دنیا هر بلای طبیعی و غیر طبیعی که بیاید، اگر نصف کشته شدگان ایرانی نباشند، اول از همه ایرانی‌ها گرفتار می‌شوند.

الآن اگر خدای نکرده زبانم لال، کله‌ی این کمک خلبان یک کمی بیخودی گرد بود یا موهایش بجای اینکه سفید بشوند، سیاه شده بود یا به هر دلیلی یک کمی لهجه داشت و خدا آن‌روز را نیاورد که علاقه‌ای هم به سرپا شاشیدن نداشت، ما یک گرفتاری‌هایی داشتیم که ظریف باید بابتش چند دفعه دیگر می‌رفت سوییس قدم می‌زد.

اول از همه مسئول کارگزینی روابط بین الملل القاعده طی یک تماس تلفنی با همتای خود در داعش، مسئولیت حادثه را گردن جبهه النصره می‌انداخت و بعد که متوجه می‌شد داعش و جبهه النصره تقریباً یکی است تلفن را با عصبانیت قطع می‌کرد. تمام این فعل و انفعال توسط سیستم‌های شنود امریکایی ضبط می‌شد و دو هفته بعد یک کسخلی با یک زنبیل از واشنگتن پا می‌شد می‌رفت مسکو اعلام می‌کرد مدارکی دارد که نشان می‌دهد این وسط تلفن دوست دختر رییس جمهور فرانسه هم تحت کنترل بوده و درست درحالیکه این اتفاقات دارد می‌افتد و ما نه سر پیازیم نه ته پیاز، در این مدت مسافران ایرانی را بدلیل بازرسی بدنی در فرودگاه‌های سراسر دنیا لخت می‌کنند...

این تازه اول گرفتاری است!

2015/03/25

#1451

فرزاد حسنی راست می‌گوید!


پاسخ کوتاه فرزاد حسنی دقیقاً همان چیزی بود که «همه» می‌خواستند. هم آنهایی که با همین سیستم و تربیت هر روز پای چشم «ناموس‌»شان بادمجان می‌کارند دقیقاً با همین جملات و همین جمله‌بندی‌ها و توسل به همین مقدسات، در پایان توضیح «کوتاه»شان به آدم می‌فهمانند که «مال خودم بود، اختیارش را داشتم، زدمش»، و هم آنهایی که از دیدن کبودی پای چشم آزده نامداری بهت‌زده شده بودند دقیقاً دنبال همین عبارات آشنایی بودند که در میهن اسلامی، ادبیات هر «ضاربی» است.

ابتدای جوابیه که نوشت «مادر سیده 63 ساله‌ام» چقدر یاد «حضرت سید آیت الله» الهام چرخنده افتادم! او هم پارسال درست در همین روزها پایش سر خورد و برای اینکه خیط نشود مجبور شد تا تهش سینه خیز برود که بگوید خودم از قصد افتادم زمین. شاید خیلی راحت با یک «ببخشید» یا اصلاً ببخشید هم نه، یک مدت سکوت، می‌توانست خودش را اینقدر بی‌حیثیت نکند. این دوتا چقدر شبیه هم حرف می‌زنند نه؟!

فرزاد حسنی راست می‌گوید. اینکه چند بار در جوابیه‌اش مدعی می‌شود که همسرش بارها از او شکایت کرده و هر بار دست خالی برگشته عین حقیقت است. از این دست زنان روزانه هزاران هزار با همین دست‌های خالی از دادسراهای جمهوری اسلامی دارند برمی‌گردند. مگر در نظام قضایی ما «ضارب» بودن جرم است؟ اصلاً خود دستگاه قضا بطور جداگانه برای خودش یک تعداد ضارب دارد! آنهم اگر یک زن را زده باشی. ممکن است حتی در جلسه دادگاه قاضی پرونده گله بکند که چرا یکی هم آن‌طرف صورتش نزدی؟

حسنی شکستن تلفن همراه همسرش را آنقدر طبیعی و آنقدر حق واضح و بدیهی و مسلم هر مردی می‌داند که با تمسخر می‌نویسد «باور کنید به همین جرم!» کاملاً درست می‌گوید. اووووووووه! حسنی آنقدر کارها اجازه داشت و دارد با همسرش بکند که شکستن تلفن همراه واقعاً پیششان شوخی است.

در مورد طرفداری آزاده نامداری از سازمان مجاهدین خلق هم کاملاً درست می‌گوید. در این نظام هر کسی با دو بشکن می‌تواند سلطنت طلب، بهایی، مجاهد یا «متهم» به خیلی دیگر از هواداری‌ها و کیش و آیین‌ها بشود که مجازاتش مرگ است. بیا من خودم همین الآن فرزاد حسنی را به طرفداری از سازمان مجاهدین متهم کنم: آن آهنگ‌های شاهرخ که با صدای بلند در ماشین گوش می‌کردی و سرت را مستانه تکان می‌دادی، همان معنایی را می‌دهد که من اگر با صدای محمود کریمی حالی به حالی بشوم. مرگ بر منافقین و صدام!

این هم که همسر سابقش عاطفه‌ی مادری ندارد کاملاً درست است. در کجای این نظام زن حق دارد که جلوی ادامه نسل «حسنی»ها را بگیرد؟ باردار شده و احتمالاً بچه‌اش را نخواسته؟ غلط کرده! مگر خود رهبری تاکید نکرده که زن وقتی از کار آشپزخانه فارغ شد باید الباقی وقتش را بزاید؟ اصلاً چشم امید این نظام به زایش هرچه بیشتر همین «حسنی»هاست. ما برای تولید انبوه «حسنی» در این مملکت هزار تا سازمان و نهاد و ارگان و تشکیلات و خصوصاً مسجد داریم!

و در آخر این حرفش هم کاملاً درست است که فصل الخطاب همه‌ی ما قانون است. طرح این دعوا در مراجع قضایی ما حتی نیاز به حضور تو در روز دادگاه هم ندارد. قاضی فقط می‌خواهد بداند «اون زنه همین بود؟». تو راهش را کاملاً بلدی. تو تمام حرف‌هایی که باید بزنی را حفظی. مختصر گفته باشم: تو کارت را قشنگ بلدی. و آن‌وقت بعد از دادگاه، پست بعدی آزاده نامداری خواندنی خواهد بود آقای فرزاد چرخنده!