جا دارد تا در همین ابتدا خدا را شکر کنیم که احمدی نژاد بجای اینکه بگوید رابطه من با رهبری پدر و فرزندی است نگفته رابطه اش با فیروزآبادی پدر و فرزندی است چون فیروزآبادی با هر کسی رابطه ی پدری داشته باشد مادرش حتماً له میشود . توضیحاً اینکه کروبی هم قبلاً در پاسخ به سوال احمدی نژاد در مورد سیصد و پنجاه میلیون شهرام جزایری یک جوابی داده بود که ما فکر کردیم با مموتی رابطه ی پدری دارد حال آنکه مموتی امروز با صداقت همیشگی اش پرده از این راز برداشت و یک وصله ی گنده به ننه اش چسباند !
در اینجا با استناد به اینکه بر فرض محال در عالم ناممکن مموتی میتواند پدر هم داشته باشد چند گمانه را در مورد اینکه بابای مموتی بعد از این حرف کجا رفته بررسی میکنیم :
در اینجا با استناد به اینکه بر فرض محال در عالم ناممکن مموتی میتواند پدر هم داشته باشد چند گمانه را در مورد اینکه بابای مموتی بعد از این حرف کجا رفته بررسی میکنیم :
- رفته پرتقال بکارد . ایشان حساب کرد دید اگر از اولش بجای مموتی پرتقال کاشته بود الآن کلی استفاده اش بود اینقدر هم جلوی فامیل مایه آبرو ریزی نبود . ضمن اینکه پرتقال هرچی که هست قدش از مموتی بلندتر است دم انتخابات هم با توزیع نوع اسرائیلی آن که بعداً معلوم شد چینی ها قلمه زده اند و لذا حلال است میشود هزار جور پدرسوخته بازی درآورد .
- رفته از چند همسری دفاع بکند . از قرار معلوم مخترع طرح چند همسری بابای مموتی بوده و احمدی نژاد طبق معمول طرح یکی دیگر را زده به نام خودش . اصولاً چند همسری برای احمدی نژاد ریشه ی خانوادگی دارد وگرنه غیر از فک و فامیل خودش حداقل یک نفر دیگر هم در جهان پیدا میشد که از این طرح دفاع بکند .
- رفته سراغ فاطی رجبی : فاطی اولین زن جهان اسلام است که ظاهراً خیلی دلش میخواهد غلام شبها با دویست تا زن بخوابد . اینقدری که این ورپریده برای چند همسری سینه میزند چه بسا حالا که معلوم شده بابای مموتی مبتکر طرح بوده از روی ارادت به مموتی الآن با بابایش مشغول یک کارهائی باشد که ما الآن رویمان نمیشود بگوئیم چیکار .
- فرار کرده رفته یک جائی . ابو المموتی با اینکه به واسطه ی وجود مموتی هیچ صفت انسانی ولو با سیریش بهش نمی چسبد لیکن از آنجا که تمام انواع بشر سر مسائل ناموسی دارای حساسیت میباشند لذا امروز که معلوم شده تمام این پنجاه سال گذشته سر کار بوده و مموتی در مورد بابای واقعی اش به پدر خودش هم دروغ گفته یعنی اگر بجای بشر خود سنگ پای قزوین هم بود الآن فرار کرده بود رفته بود تو چاه حمام .
- رفته بابای مموتی را از نزدیک ببیند . این بیچاره اینهمه سال هرچی فکر کرد که این قزمیت توی فامیل به کی رفته که اینقدر بد ترکیب شده به نتیجه ای نرسید . حتی نزدیک بود فکر بکند که بابای راستکی مموتی یکجور جن بو داده باشد . البته اگر از اولش بجای اینهمه فکر و خیال ناجور یک نگاه دقیق به ریخت کسی که با مموتی رابطه ی پدری دارد انداخته بود تا الآن مشکلش صد دفعه حل شده بود .
- رفته ننه ی مموتی را طلاق بدهد . ظاهراً خالی بندی از طرف مادر در خانواده ی اینها موروثی است حرف راست را هم که همیشه باید از بچه شنید . خب بچه امروز یکبار هم که شده حرف راست زده . این خیر ندیده موقع حرف زدن مصالح ننه ی خودش را هم در نظر نمیگیرد ما چه انتظاراتی برای حفظ مصالح ایران ازش داشتیم ها .
- رفته صفا . حالا که اینطور شد با خودش گفته مگه من چلاغم یا بلا نسبت اینجوری هستم که بگیرم بشینم ور دل ننه ی مموتی ؟ نهایتش گیر که افتادم یا فیلمم که درآمد میگویم صیغه بوده اصلاً کی به کیه پس فردا یکدفعه دیدی رابطه ی منهم با جنتی پدر و فرزندی بوده خودمان خبر نداشتیم . کنتور که ندارد نهایتش یک مالیات بر ارزش افزوده دارد که آنهم چون ارزش جنتی هیچوقت افزوده نمیشود معافیت میخورد بهش .
- رفته بمیرد . هنوز چهار هفته از انتصاب مجدد نگذشته این مموتی رفت پدرش را عوض کرد چهار ماه که بگذرد چه بسا مادرش را هم عوض بکند سر چهار سال یه تیکه پا شد رفت گفت مادرم مریم مقدس بوده پدرم هنوز در دست بررسی است . مموتی که هم در پزشکی قانونی آشنا دارد آخرش یک تست بکارت میگیرند تمام میشود میرود پی کارش . البته اگر تا آنموقع کردان دوباره بکارت کسی را ازاله نکرده باشد .