فرزاد حسنی راست میگوید!
پاسخ کوتاه فرزاد حسنی دقیقاً همان چیزی بود که «همه» میخواستند. هم آنهایی که با همین سیستم و تربیت هر روز پای چشم «ناموس»شان بادمجان میکارند دقیقاً با همین جملات و همین جملهبندیها و توسل به همین مقدسات، در پایان توضیح «کوتاه»شان به آدم میفهمانند که «مال خودم بود، اختیارش را داشتم، زدمش»، و هم آنهایی که از دیدن کبودی پای چشم آزده نامداری بهتزده شده بودند دقیقاً دنبال همین عبارات آشنایی بودند که در میهن اسلامی، ادبیات هر «ضاربی» است.
ابتدای جوابیه که نوشت «مادر سیده 63 سالهام» چقدر یاد «حضرت سید آیت الله» الهام چرخنده افتادم! او هم پارسال درست در همین روزها پایش سر خورد و برای اینکه خیط نشود مجبور شد تا تهش سینه خیز برود که بگوید خودم از قصد افتادم زمین. شاید خیلی راحت با یک «ببخشید» یا اصلاً ببخشید هم نه، یک مدت سکوت، میتوانست خودش را اینقدر بیحیثیت نکند. این دوتا چقدر شبیه هم حرف میزنند نه؟!
فرزاد حسنی راست میگوید. اینکه چند بار در جوابیهاش مدعی میشود که همسرش بارها از او شکایت کرده و هر بار دست خالی برگشته عین حقیقت است. از این دست زنان روزانه هزاران هزار با همین دستهای خالی از دادسراهای جمهوری اسلامی دارند برمیگردند. مگر در نظام قضایی ما «ضارب» بودن جرم است؟ اصلاً خود دستگاه قضا بطور جداگانه برای خودش یک تعداد ضارب دارد! آنهم اگر یک زن را زده باشی. ممکن است حتی در جلسه دادگاه قاضی پرونده گله بکند که چرا یکی هم آنطرف صورتش نزدی؟
حسنی شکستن تلفن همراه همسرش را آنقدر طبیعی و آنقدر حق واضح و بدیهی و مسلم هر مردی میداند که با تمسخر مینویسد «باور کنید به همین جرم!» کاملاً درست میگوید. اووووووووه! حسنی آنقدر کارها اجازه داشت و دارد با همسرش بکند که شکستن تلفن همراه واقعاً پیششان شوخی است.
در مورد طرفداری آزاده نامداری از سازمان مجاهدین خلق هم کاملاً درست میگوید. در این نظام هر کسی با دو بشکن میتواند سلطنت طلب، بهایی، مجاهد یا «متهم» به خیلی دیگر از هواداریها و کیش و آیینها بشود که مجازاتش مرگ است. بیا من خودم همین الآن فرزاد حسنی را به طرفداری از سازمان مجاهدین متهم کنم: آن آهنگهای شاهرخ که با صدای بلند در ماشین گوش میکردی و سرت را مستانه تکان میدادی، همان معنایی را میدهد که من اگر با صدای محمود کریمی حالی به حالی بشوم. مرگ بر منافقین و صدام!
این هم که همسر سابقش عاطفهی مادری ندارد کاملاً درست است. در کجای این نظام زن حق دارد که جلوی ادامه نسل «حسنی»ها را بگیرد؟ باردار شده و احتمالاً بچهاش را نخواسته؟ غلط کرده! مگر خود رهبری تاکید نکرده که زن وقتی از کار آشپزخانه فارغ شد باید الباقی وقتش را بزاید؟ اصلاً چشم امید این نظام به زایش هرچه بیشتر همین «حسنی»هاست. ما برای تولید انبوه «حسنی» در این مملکت هزار تا سازمان و نهاد و ارگان و تشکیلات و خصوصاً مسجد داریم!
و در آخر این حرفش هم کاملاً درست است که فصل الخطاب همهی ما قانون است. طرح این دعوا در مراجع قضایی ما حتی نیاز به حضور تو در روز دادگاه هم ندارد. قاضی فقط میخواهد بداند «اون زنه همین بود؟». تو راهش را کاملاً بلدی. تو تمام حرفهایی که باید بزنی را حفظی. مختصر گفته باشم: تو کارت را قشنگ بلدی. و آنوقت بعد از دادگاه، پست بعدی آزاده نامداری خواندنی خواهد بود آقای فرزاد چرخنده!
پاسخ کوتاه فرزاد حسنی دقیقاً همان چیزی بود که «همه» میخواستند. هم آنهایی که با همین سیستم و تربیت هر روز پای چشم «ناموس»شان بادمجان میکارند دقیقاً با همین جملات و همین جملهبندیها و توسل به همین مقدسات، در پایان توضیح «کوتاه»شان به آدم میفهمانند که «مال خودم بود، اختیارش را داشتم، زدمش»، و هم آنهایی که از دیدن کبودی پای چشم آزده نامداری بهتزده شده بودند دقیقاً دنبال همین عبارات آشنایی بودند که در میهن اسلامی، ادبیات هر «ضاربی» است.
ابتدای جوابیه که نوشت «مادر سیده 63 سالهام» چقدر یاد «حضرت سید آیت الله» الهام چرخنده افتادم! او هم پارسال درست در همین روزها پایش سر خورد و برای اینکه خیط نشود مجبور شد تا تهش سینه خیز برود که بگوید خودم از قصد افتادم زمین. شاید خیلی راحت با یک «ببخشید» یا اصلاً ببخشید هم نه، یک مدت سکوت، میتوانست خودش را اینقدر بیحیثیت نکند. این دوتا چقدر شبیه هم حرف میزنند نه؟!
فرزاد حسنی راست میگوید. اینکه چند بار در جوابیهاش مدعی میشود که همسرش بارها از او شکایت کرده و هر بار دست خالی برگشته عین حقیقت است. از این دست زنان روزانه هزاران هزار با همین دستهای خالی از دادسراهای جمهوری اسلامی دارند برمیگردند. مگر در نظام قضایی ما «ضارب» بودن جرم است؟ اصلاً خود دستگاه قضا بطور جداگانه برای خودش یک تعداد ضارب دارد! آنهم اگر یک زن را زده باشی. ممکن است حتی در جلسه دادگاه قاضی پرونده گله بکند که چرا یکی هم آنطرف صورتش نزدی؟
حسنی شکستن تلفن همراه همسرش را آنقدر طبیعی و آنقدر حق واضح و بدیهی و مسلم هر مردی میداند که با تمسخر مینویسد «باور کنید به همین جرم!» کاملاً درست میگوید. اووووووووه! حسنی آنقدر کارها اجازه داشت و دارد با همسرش بکند که شکستن تلفن همراه واقعاً پیششان شوخی است.
در مورد طرفداری آزاده نامداری از سازمان مجاهدین خلق هم کاملاً درست میگوید. در این نظام هر کسی با دو بشکن میتواند سلطنت طلب، بهایی، مجاهد یا «متهم» به خیلی دیگر از هواداریها و کیش و آیینها بشود که مجازاتش مرگ است. بیا من خودم همین الآن فرزاد حسنی را به طرفداری از سازمان مجاهدین متهم کنم: آن آهنگهای شاهرخ که با صدای بلند در ماشین گوش میکردی و سرت را مستانه تکان میدادی، همان معنایی را میدهد که من اگر با صدای محمود کریمی حالی به حالی بشوم. مرگ بر منافقین و صدام!
این هم که همسر سابقش عاطفهی مادری ندارد کاملاً درست است. در کجای این نظام زن حق دارد که جلوی ادامه نسل «حسنی»ها را بگیرد؟ باردار شده و احتمالاً بچهاش را نخواسته؟ غلط کرده! مگر خود رهبری تاکید نکرده که زن وقتی از کار آشپزخانه فارغ شد باید الباقی وقتش را بزاید؟ اصلاً چشم امید این نظام به زایش هرچه بیشتر همین «حسنی»هاست. ما برای تولید انبوه «حسنی» در این مملکت هزار تا سازمان و نهاد و ارگان و تشکیلات و خصوصاً مسجد داریم!
و در آخر این حرفش هم کاملاً درست است که فصل الخطاب همهی ما قانون است. طرح این دعوا در مراجع قضایی ما حتی نیاز به حضور تو در روز دادگاه هم ندارد. قاضی فقط میخواهد بداند «اون زنه همین بود؟». تو راهش را کاملاً بلدی. تو تمام حرفهایی که باید بزنی را حفظی. مختصر گفته باشم: تو کارت را قشنگ بلدی. و آنوقت بعد از دادگاه، پست بعدی آزاده نامداری خواندنی خواهد بود آقای فرزاد چرخنده!