2009/10/13

يك حرف آخر درباره ماجراي بهنود و آن نازن ...؛

...

اصلاً نه دلم ميخواهد كه وارد حاشيه ها بشوم و نه اينكه الآن و اينروزها حالش را دارم . اينرا به احترام رفقائي مي نويسم كه بعد از نوشتن مطلب بهنود موضوع را در اينجا و بالاترين و فيس بوك به بحث گذاشتند و هم كسانيكه جور و واجور در ايميل و چت و امثالهم پيامهائي فرستادند كه بعد از خواندشان شانس آوردم كه زنده ماندم !

محكمتر از قبل ميگويم كه اگر قرار باشد حركت وحشيانه آن نازن را به گردن قوانين موجود بيندازيم پس چرا قاتل ندا را بخاطر اجراي يكي ديگر از همين قوانين موجود گناهكار ميدانيم ؟ از نظر من اين نازن همانقدر پستي كرد كه آن قاتل . خدا را شكر خود كثافتش هم كه امروز مصاحبه كرد و جواب سوالات ناكرده همه را داد . به ده برابر شدتي كه بخواهم به روي قاتل ندا تف كنم به صورت اين نازن تف ميكنم . قاتل ندا هم فرزند يكي از همين نازن هاست ...

چنانچه واكنش من به اين موضوع بصورت تف به جائي پرتاب ميشود و اين در قاموس و ناموس و ادب و فرهنگ و شخصيت و منش و ساير خصيصه هائي كه بقيه زياد دارند ولي من اصلاً ندارم موجود نيست و چنانچه معتقديد من با اين خوي تند و رفتار خشونت بار و اخلاق ددمنشانه هرگز نميتوانم جامعه بشريت را به چپ و راست و جاهاي ديگر هدايت كنم درصورتيكه بايد بكنم بگذاريد پاي اينكه من بلد نيستم و هيچوقت هم دلم نميخواهد ياد بگيرم كه چطوري يك صورت قابل تف را ماچ كنم ...

همين ...