رامين پور اندرجانی را من كشتم !
.
با عنايت به تائيد دادستاني محترم و مستقل قوه غذائيه مبني بر به قتل رسيدن رامين پور اندرجاني كه قرار بود اول با سكته قلبي خودكشي شده باشد ليكن بعداً توي كاسه سالاد نامبرده كه از رستوران آورده بودند قرص پيدا شد اينجانب عليرضا رضائي 90 كيلو از تهران بدينوسيله با تحرير اين نامه به قتل مشاراليه اعتراف نموده براي خودم تقاضاي اشد مجازات ميدارم . بنده البته مرض ندارم ليكن به دو دليل اين قتل را گردن ميگيرم : يكي براي منافع ملي چون ترسيدم قاتل رامين پيدا نشود فردا خواهران بسيجي با نشان دادن پلاكارد به دوربين فارس خواستار استرداد گارسن رستوراني كه سالاد آورده از خارج بشوند و انگليسي مردم دنيا بيخود و بي جهت قوي بشود دوم براي منافع شخصي خودم اينطوري كه ديدم اگر منرا با وبلاگ بگيرند هفتصد ميليون وثيقه ام ميشود وسعم نميرسد درحاليكه قتل كرده باشم قضيه با چهل پنجاه هزار تومن حل ميشود . مراحل ارتكاب اينجانب به قتل دكتر رامين بپيوست اين اقرارنامه اصولاً در زير مي آيد :
با توجه به اطلاعاتي كه دكتر رامين درباره نحوه سرايت مننژيت از راه بطري در كهريزكولا داشت در ابتدا قرار بود پاي ايشان بشكند و چون ايشان از مامانش خجالت ميكشيده سه ماه برود منزل يك فرد نيكوكار چون اخيراً ايرانيها بدتر از ژاپنيها شبيه همديگر هستند و بالاخره يك مشابهي براي او پيدا ميشود كه در 20:30 جريان را توضيح بدهد ليكن چون اين اتفاق قبلاً در ونزوئلا نيفتاده بود مطابق استعلام سردار روزبهاني كه اتفاقاً غير از كلانتري رئيس ثبت احوال هم هست معلوم شد كه در كره زمين جمعاً سه تا رامين پور اندرجاني داريم : يكي چهارده سال پيش در چهارده سالگي رفت زير قطار يكي پيارسال با يك پيراهن نخي توي آسانسور گير كرد هنوز همانجاست يكي ديگر هم همين الآن كه حرف ميزنيم رفته قطب شمال ماهيگيري همانجا ازدواج كرده اسكيمو شده مانده بچه اش يخمك ليس ميزند .
تا اينكه يكروز رستوران زنجيره اي مك دونالد وسط بـرّ بيابون نبش كهريزك فوراً شعبه زد تا براي پزشكان كهريزك غذا بياورد . البته قرار بود اول چلوكبابي نايب شعبه بزند ولي چون نايب ايراني است و هيچ اسكلي براي پناهندگي فرار نميكند بيايد ايران اين شد كه مك دونالد شعبه زد . دكتر رامين عموماً دوبل برگر ميخورد با چيبس و خردل و سالاد استوائي . البته نوشابه هم ميخورد كه چون در خود زندان كهريزك موجود بود از رستوران نمي آوردند هر وقت ميخواست ميرفت اتاق بازجوئي يكي ميگرفت . روز حادثه گارسن براي تحويل سالاد به او مراجعه كرد و طبق گزارش دادستاني ديد كه رامين بعد از دريافت سالاد در اتاق را از پشت قفل كرد درحاليكه قبلاً هيچوقت پشت درهاي بسته سالاد نميخورد . بعد من به رامين دوتا قرص دادم گفتم بخور كه چون ترسيديم توي گلويش گير بكند خفه بشود انداختيم توي سالاد هم زديم كه معلوم نشود و فقط بكشد خفه نكند .
ضمناً اگر راست ميگوئيد و رامين را من نكشته ام پس عكس اين مروه الشربيني توي خشتك احمدي نژاد چيكار ميكند ؟ بنده بعنوان يك استاد قاتل دانشگاه از شما سوال ميكنم : آيا در امريكا هيچ دكتري توي سالادش قرص نميريزد ؟ اينجا سيبيل گربه ميرود زير چرخ تريلي حقوق بشر ده تا بيانيه ميدهد اينهم نمودار چرخ تريلي در دولتهاي قبلي بازم بگم ؟ بگم ... بگم ؟!