پیام تبریک یک حقوقدان به یک ریاضیدان!
پس از پیام تبریک شیرین عبادی به مریم میرزاخانی، حسن روحانی هم فوری پیامی نوشت که اینجا میآید:
بسم الله الرحمن الرحیم
هر دفعه که ما خواستیم با نخبگان ایرانی گفتگو کنیم یک عده دلواپس شدند، گفتند ما میلرزیم. خب به جهنم که میلرزید، بروید یک جای گرمتر که نلرزید (متاسفانه بر خلاف روال دولتهای قبلی کسی دست نزد). بنده معتقدم ریاضیات باید بچرخه، ولی زندگی مردم هم باید بچرخه. شما که بلدی بگو ببینم: دوچرخه ... خب پس شما معلومه که سیبیل بابات میچرخه (خنده حضار). هی میگویند خارجیها الکتریسیته خطرناکی دارند، ببینید دانشمندان ما با همین الکتریسیتهی خطرناک چه افتخاراتی کسب میکنند. یک آقایی میگوید هر وقت ما با نخبگانمان مذاکره کردیم شکست نصیبمان شد. عجب! شما دیشب تو دبه خیارشور خوابیدی که اینقدر بامزه شدی؟
من الآن مجبور شدم برخی گفتگوهایم با نخبگان ایرانی در خارج کشور را در کتاب هستهایام بیاورم. نه اینکه خیال کنید من همینطوری هستهای هستهای نویسنده هم شدهام ها، نخیر، این کار را برای ترسوهای بزدل خاک بر سر گه انجام دادم. ما اصلاً دنبال برد باخت نیستیم، فرق ما با بقیه این است که ما به کمتر از برد برد رضایت نمیدهیم. حتی به گوگل نامه نوشتیم گفتیم اسم این انگری برد را بگذارید هپی بـُرد. حالا دوباره یک عده راه میافتند جوان مردم را دستگیر میکنند میگویند هپی گوش داده. خداوند اینها را بزدل آفریده.
بنده شخصاً از خانم میرزاخانی برای سفر به ایران دعوت میکنم تا در کنار سایر نخبگان جوان ایرانی که از اتوبوس راهیان نور زنده ماندهاند، از فضای باز سازمان زندانها استفاده بکنند. ایشان چرا متوجه نیستند که از پریشب تا حالا، مشکل نصف هموطنان ما در فیس بوک، پاسپورت ایرانی بچهی ایشان است. در این زمینه، دولت تدبیر و امید تلاش میکند تا با صدور یک جلد پاسپورت برای بچه و حتی شوهر ایشان، ملت ایران را به روال عادی زندگی خود برگرداند. افتخار ما همین جوانان قهرمانی هستند که اتفاقاً همین امروز یکیشان که قهرمان شمشیر بازی هم هست، بعد از سه ماه که گروگان گرفته شده بود، آزاد شد.
بنده همیشه مشروح دیدارهایم با نخبگان ایرانی را با جزئیات در اختیار مقام معظم رهبری قرار میدهم. ایشان همانطور که در مشهد هم گفته بود، مخالفتی ندارد، ولی خوشبین هم نیستند!
پس از پیام تبریک شیرین عبادی به مریم میرزاخانی، حسن روحانی هم فوری پیامی نوشت که اینجا میآید:
بسم الله الرحمن الرحیم
هر دفعه که ما خواستیم با نخبگان ایرانی گفتگو کنیم یک عده دلواپس شدند، گفتند ما میلرزیم. خب به جهنم که میلرزید، بروید یک جای گرمتر که نلرزید (متاسفانه بر خلاف روال دولتهای قبلی کسی دست نزد). بنده معتقدم ریاضیات باید بچرخه، ولی زندگی مردم هم باید بچرخه. شما که بلدی بگو ببینم: دوچرخه ... خب پس شما معلومه که سیبیل بابات میچرخه (خنده حضار). هی میگویند خارجیها الکتریسیته خطرناکی دارند، ببینید دانشمندان ما با همین الکتریسیتهی خطرناک چه افتخاراتی کسب میکنند. یک آقایی میگوید هر وقت ما با نخبگانمان مذاکره کردیم شکست نصیبمان شد. عجب! شما دیشب تو دبه خیارشور خوابیدی که اینقدر بامزه شدی؟
من الآن مجبور شدم برخی گفتگوهایم با نخبگان ایرانی در خارج کشور را در کتاب هستهایام بیاورم. نه اینکه خیال کنید من همینطوری هستهای هستهای نویسنده هم شدهام ها، نخیر، این کار را برای ترسوهای بزدل خاک بر سر گه انجام دادم. ما اصلاً دنبال برد باخت نیستیم، فرق ما با بقیه این است که ما به کمتر از برد برد رضایت نمیدهیم. حتی به گوگل نامه نوشتیم گفتیم اسم این انگری برد را بگذارید هپی بـُرد. حالا دوباره یک عده راه میافتند جوان مردم را دستگیر میکنند میگویند هپی گوش داده. خداوند اینها را بزدل آفریده.
بنده شخصاً از خانم میرزاخانی برای سفر به ایران دعوت میکنم تا در کنار سایر نخبگان جوان ایرانی که از اتوبوس راهیان نور زنده ماندهاند، از فضای باز سازمان زندانها استفاده بکنند. ایشان چرا متوجه نیستند که از پریشب تا حالا، مشکل نصف هموطنان ما در فیس بوک، پاسپورت ایرانی بچهی ایشان است. در این زمینه، دولت تدبیر و امید تلاش میکند تا با صدور یک جلد پاسپورت برای بچه و حتی شوهر ایشان، ملت ایران را به روال عادی زندگی خود برگرداند. افتخار ما همین جوانان قهرمانی هستند که اتفاقاً همین امروز یکیشان که قهرمان شمشیر بازی هم هست، بعد از سه ماه که گروگان گرفته شده بود، آزاد شد.
بنده همیشه مشروح دیدارهایم با نخبگان ایرانی را با جزئیات در اختیار مقام معظم رهبری قرار میدهم. ایشان همانطور که در مشهد هم گفته بود، مخالفتی ندارد، ولی خوشبین هم نیستند!