2009/08/01

#444

چاکـّـر داداش آسد ممل ، جمالتو عشق است !
.


گوشه ای از اعترافات قلبی ابطحی در زیر می آید . این سخنان وجداناً تحت فشار هیچکسی از هیچ جائی در کمال آزادی و اراده ی شخص ابطحی انجام شده و باعث خوشحالی است :

سین : لطفاً تا نزدم فکـّـتو نیاوردم پائین کاملاً به میل شخصی خودتان شروع کنید .
جین : بسمه تعالی . رب شرح لی صدری خدایا این مه مه های ما را با نور یقین مشعشع بفرما . جا دارد تا در همینجا از مهمان نوازی خفن برادران امام زمان در زندان مراتب تشکر و قدردانی را بنمایم لیکن حالا که دارم می نمایم از تمام عزیزانی هم که در این مدت تمام وقتشان را صرف ما کردند ممنونم و الهی که دستشان خصوصاً از قسمت مشت درد نکند . فقط این روبدوشامری که بما داده اند یک کمی خشتکش تنگ است بنده عادت دارم شبها توی خواب پشتک بزنم میترسم جر بخورد وگرنه مایوی استخر و حوله ای که برای جکوزی بما میدهند خیلی هم خوب و گشاد است . اینجانب از اعضاء شورای مرکزی حزب منحط کارگزاران بوده و ..... ببخشید ظاهراً شما برگه اعتراف عطریانفر را اشتباهی داده اید به من .

سین : بی زحمت تا نزدم کار دستت ندادم نحوه ی آشنائی تان با اصلاح طلبها را توضیح بدهید .
جین : ما از طریق سایت آویزون با هم آشنا شدیم . آقای رهسنجانی به کنگره ی امریکا پول داده بود تا آنها بما پول بدهند محض براندازی برویم عکس سکسی تماشا کنیم لیکن بعد از دستگیری خواهر مریم جیز جیز شبکه ی مخوف ما کلاً متلاشی شد و ما شبها در یاهو با هم چت میکردیم . یکبار خاتمی آفلاین فرستاد گفت به لینک بهزاد نبوی در بالاترین مثبت بده من از همه جا بی خبر رفتم دیدم لینک مربوط به 18+ است و خدا الهی از من نگذرد که بخاطر براندازی در اشاعه ی فسق و فجور و فحشا و تجاوز به عنف اینهمه تلاش کردم .

سین : اژه ای که اعترافات خودش هم بزودی پخش میشود گفته بود در منزل شما اسلحه ی گرم پیدا شده .
جین : بله بنده چون خودم آخوندم از نزدیک دیده بودم که این آخوندها جان به عزرائیل نمی دهند چه به اینکه حکومت بما بدهند . از طرفی دیدیم هرچی قاتل و جانی و خفت گیر و تیر خلاص زن دارند زرت و زرت وزیر و وکیل میشوند این شد که رفتیم از اسرائیل چندتا تانک خریدیم شبها میگذاشتیم زیر سرمان میخوابیدیم همش خواب براندازی می دیدیم . البته خاتمی یکبار به من گفت مملی ! ما که اگر براندازی کنیم خودمان هم باید با اینها فرار کنیم برویم ولی از مجلس اعیان انگلیس نامه آمد گفتند نخیر بیا این چندتا هواپیمای یورو فایتر را هم داشته باش اگر لازم شد سوار شو برو به بیت رهبر بمب هیدروژنی بزن .

سین : شما گفته ای بمن یک قرصهائی میدهند که آدم را از دنیا فارغ میکند . جهت درج در پرونده توضیحات بیشتری بدهید .
جین : بنده البته اسم علمی این قرصها را نمیدانم ولی میگویند حسن چت که اینها را در زندان بما میدهد خودش اکس باز است . خیلی مزه میدهد وقتی میخوری فکر میکنی با ماهواره امید رفته ای فضا الآن پیامت برای مریخی ها دارد پخش میشود . چندبار هم با امام زمان ملاقات کردم گفت چیکارت کنیم دیگه یه آسد ممل فضانورد که بیشتر نداریم بیا این دنیا هم مال تو برو هر جور حال میکنی مدیریت کن . آدم وقتی اکس میزند پیش خودش فکر میکند احمدی نژاد هم الآن در انفرادی بغلی است دارد از اینها میخورد افکارمان خیلی شبیه هم میشود .

سین : لطفاً اگر مایل به استفاده از دندان مصنوعی نیستید بفرمائید جریان این تقلب و اسم رمز چی بود ؟
جین : ببینید ما اسم رمز زیاد داشتیم . مثلاً وقتی میخواستیم برویم مستراح میگفتیم میخوایم بریم به محمود آب بدیم . یا خلاف ادب است وقتی بادی چیزی ازمان صادر میشد میگفتیم رهبری باز خطبه خواند . یا مثلاً وقتی یک لاک پشت چپه میشد توی هوا دست و پا میزد میگفتیم فیروزآبادی روی شکم دمر خوابیده . در مورد انتخابات هم ما چون مطمئن بودیم کروبی دویست تا رأی هم نمی آورد این شد که وقتی اعلام کردند دویست هزارتا به شوخی و رمز گفتیم تقلب شده . متاسفانه بعضی آدمهای نخبه و بی شخصیت که جنبه ندارند و شوخی سرشان نمیشود این رمز ما را جدی گرفتند الآن هم ولشان کنی به رمز میگویند ابطحی عین مموتی خالی بند شده .

سین : پس چطور شد که شما وقتی افتادید زندان این حقایق را کاملاً به میل خودتان بیان میکنید ؟
جین : در تکمیل صحبتهای بالا میگویم که این خالی بندی نیست برادر من این نور حقیقت است که در زندان به دل و روده ی بما تابیده . در نظام اسلامی این نور به دل هر کسی بتابد دیگر یک روده ی راست تو شکمش باقی نمی ماند . بیرون که بودیم ما همش زیر سایه بودیم نور حقیقت بما نمی تابید . این یقین و کمال انسانهاست که رسیدن به آن لیاقت میخواهد که ما نداشتیم وقتی بردند اوین لیاقت پیدا کردیم . خب در زندان که آدم همش نمیتواند ورزش کند نوشابه بخورد در هوا خوری قدم بزند خانوم بازی بکند بیست و چهار ساعته تلفنی با عمه و خاله اش حرف بزند یا مثل من برود حمام آفتاب بگیرد برنزه بشود ، فرصت برای فکر کردن زیاد است ما بیرون که بودیم اینقدر مخ میزدیم فرصت نداشتیم فکر بکنیم . من از سایر برادران عاجزانه تمنا میکنم که به این ریسمان الهی چنگ بزنند تا آنها را با چنگ و همان ریسمان نزده اند . بیان حقیقت ها شجاعتی میخواهد که این شجاعت در اوین توی دک و دنده ی آدم نهادینه میشود . من تشکر میکنم از خبرگزاری فارس که به نمایندگی از تمام رسانه های آزاد جهان اینجا حضور دارد و این حرفها را بی هیچ دخل و تصرفی دقیقاً همانطوری که توی کاغذ بما داده اند منعکس میکند . اگر نبود درایت مقام معظم رهبری چه بسا که بخاطر کارهای ما الآن خاورمیانه و بلکه کل جهان در جنگ و ناامنی بود . ایشان فرمودند من یک قدم هم عقب نشینی نمیکنم خب اگر عقب نشینی کرده بود که الآن ایشان پشت این میز داشت اعتراف میکرد . زکـّـی ! زرنگی ؟!