2009/05/22

#370

...
دستورالعمل صدا سیما به میرحسین :
.
یعنی تو مایه های اسمتو میگی میری !
.
از : صدا و سیمای جمهوری محمودی ایران

به : شوهر زهرا رهنورد (برای تجلیل از مقام زن اینطوری گفتیم)

موضوع : حرف کم خوب مفید !

بدینوسیله لازم است تا یکی از سه متن زیر را در کمال انتخاب خودتان در برنامه تبلیغات تلویزیونی بخوانید . لازم به توضیح است چنانچه نخوانید یا همینطوری که نوشته نخوانید ارتباط فرستنده با گیرنده قطع و آواز کردی پخش خواهد شد !

متن اول : اینجانب در بدنیا آمدم تحصیلاتم را در رساندم دارای چند فرزند و همسایه میباشم . پدرم بود که از میکرد . بنده در فرنگ و پیش از انقلاب که ناگهان گردید . همسر من یک زن است که میباشد . فعالیتهای اینجانب بود و در فرنگ کاباره زیاد میرفتیم . مرحوم گفت که وظیفه در راستا و من شدم . (بدلیل ضیغ وقت این برنامه در اینجا تمام و تبلیغ چسفیل لی لی پوت پخش میشود !)

متن دوم : اینجانب هستم که جا دارد در همینجا از فرصت استفاده نموده بخاطر تمام جنایتهائی که در دوران نخست وزیری نمودم از ملت ایران بخواهم که هرگز منرا نبخشند . بدلیل اینکه آنموقعها عین الآن آزادی کولاک نمیکرد لذا برای نخست وزیر شدن انتخابات برگزار نمیشد و بنده همینطوری سکینه خیاری نخست وزیر شدم . دستم به خون میلیونها نفر آلوده است و تمام کشتار سال ۶۷ بدستور مستقیم من انجام شد و به چند نفر هم تجاوز کردم که اسنادش موجود است . در زمان نخست وزیری بنده حضرت امام چند بار فرمود که منرا با ماتیک فراری بدهند محسن رضائی که آنموقعها بیست و هشت سالش بود چهل و هشت سال ادعا داشت شفاعت کرد در نرفتم . در تالیف کتاب آیات شیطانی به سلمان رشدی کمک کردم و حتی چند خطش را هم خودم نوشتم که این زهرا رهنورد هم شاهد است صدایش را درنمی آورد . چنانچه به جان و مال و ناموس و اینجور چیزهای خود علاقه ندارید بمن رأی بدهید تا خشتک همه تان را دربیاورم !

متن سوم : اینجانب قصدم از کاندیداتوری فقط تخریب احمدی نژاد بود که ناکام ماند . از عموم آحاد ملت ایران عذرخواهی نموده الهی خدا ازم نگذرد . در حقیقت اقتصاد ریدمان حال حاضر همه اش بخاطر آن کوپنهای بی حساب و کتابی بود که من همینطوری زرت و زرت چاپ میکردم عین دلارهای غزه میدادم به خلق الله . ولم میکردی میخواستم اتوبوس را هم کوپنی کنم نشد بلیطی کردم دلم خنک شد . مقام معظم رهبری که آنموقعها هنوز چپ دست نشده بود از دست من چند بار رفت پیش حضرت امام زار زد گریه کرد امام فکر کرد دارد نوحه میخواند او هم نشست باهاش گریه کرد من عزل نشدم . در آن زمان امریکا و اسرائیل نمیگذاشتند که معظم له منرا عزل بکند رئیس جمهور هم غیر از رنگ کردن آستین کوتاه و جر دادن پاچه لوله تفنگی اختیارات بیشتری در قانون اساسی نداشت من همه کاره بودم . این جنگ را میخواستم یک کاری بکنم که تا الآن ادامه داشته باشد صدام کم آورد نشد . اگر بمن رأی بدهید همه تان میخ میشوید میل خودتان است اگر خواستید اسم منرا بنویسید برادران هوشیار ما در وزارت برجسازی فوری متوجه منظور پلید شما می شوند اسم محمود را میخوانند بعداً نگی نگفتی !