دفتر طنزیم و نشت آثار علیرضا رضائی Alireza Rezaei
تو در بنگاه مردم میفریبی منم بالای منبر این به اون در
2013/04/25
#1309
راستانِ داستان : احسنت بر زیکو !
اونجا زمینش میخ داره؟ این سوالی بود که آقا حسینی هر روز بعد از ظهر همانطور که دمپائی قهوهای "یکتا"یش را خش و خش روی زمین میکشید و مراقب بود که پیژامهی راه راهش که زمین را هم جارو میکرد از کمرش نیفتد، دست به کمر مقابل علی و رفقایش میایستاد و میپرسید. یک زمین کوچک چمن در محل بود که گویا قرار بوده روزی پارک بشود و بعد زده و انقلاب شده و بسکه همه مشغول تبدیل مسلسلها به قلم بودند، دیگر کسی وقت پارک ساختن نداشت و بچهها هم رفته بودند چهارتا رادیاتور شوفاژ پیدا کرده بودند و جفت جفت بعنوان تیر دروازه کاشته بودند و از مدرسه که برمیگشتند همانجا بساط فوتبال داغ بود..........
Newer Post
Older Post
Home