2013/04/27

#1310

شفاف سازی برخورد انتخاباتی با خود ارضائی !

.

2013/04/19

#1307

شفاف سازی نقش آلت زنا در گسترش زلزله !

.

2013/04/15

#1304

اگر بگویند آراء خاتمی از آراء باطله کمتر است چی ؟!


بنده اگر جای نظام بودم خودم خاتمی را هل می‌دادم در چاه انتخابات ، اتفاقاً سه سوته تائید صلاحیتش هم می‌کردم و اینطوری هم آن‌دسته از اصلاح‌طلبانی که منتظرند خاتمی بیاید تا رد صلاحیت بشود که آبروی نظام برود را از اساس خیط می‌کردم هم بعدش دقیقاً حرف‌های همان‌دسته از اصلاح‌طلبانی که روزی سی دفعه درباره‌ی مهندسی انتخابات حرف می‌زدند را تائید می‌کردم و اعلام می‌کردم که تعداد آراء خاتمی از تعداد رأی‌های باطله هم کمتر است . البته ممکن است سوال پیش بیاید که اگر قرار است انتخابات مهندسی بشود و هر کسی که رهبری خواست از صندوق دربیاید پس واقعاً خاتمی برای چی بیاید دیگر ؟ یا از دوستان عزیز اصلاح‌طلب سوال بشود که شما خودتان آبرو برای نظام نگذاشته‌اید ، بعد منتظرید که خاتمی رد صلاحیت بشود تا دوباره آبروی نظام برود ؟ بابا اینقدر این بچه را اذیت نکنید !

واقعاً اگر تمام اتفاقات بالا بیفتد و فردا روزی بگویند خاتمی کلاً دو هزار و سیصدتا رأی بیشتر نیاورده چه می‌شود ؟ چهار سال پیش همین حرف را در مورد کروبی گفتند و شد .

پاسخ‌های احتمالی :

  1. خیلی بد می‌شود . آبروی نظام واقعاً می‌رود . اصن یه جور خاصی اعی‌زم .
  2. همین اصلاح‌طلب‌هائی که دیگر کم مانده برای آمدن خاتمی اعتصاب غذا بکنند می‌گویند وقتی می‌گفتیم انتخابات را تحریم کنیم بخاطر همچی روزائی بود .
  3. می‌گویند ما خودمان خبر داشتیم که اینجوری می‌شود ، گفتیم خاتمی بیاید که یک کمی فضا باز بشود که الحمدلله شد و الآن فضا قشنگ باز است فقط فضانوردهایمان همه یا زندان هستند یا فرار کرده‌اند .
  4. یک عده فوراً نتیجه می‌گیرند که ما آدم‌های خری هستیم چون از خاتمی انتظار داریم که یا مثل موسوی و کروبی اعتراض بکند و حصر بشود یا مثل مهدی خزعلی دو سه سال اعتصاب غذای موفق بکند و اصلاً تا ما این بچه را به کشتن ندهیم ول کن نیستیم اعی‌زم .
  5. آنوقت ما بعد از چهار سال که در راه انتخابات اینهمه کشته و زخمی و اسیر و مفقود الاثر دادیم تازه باید نتیجه بگیریم که حضور در انتخابات راه مناسبی برای حل بحران نیست اعی‌زم ؟
  6. آنوقت ما باید تازه به اصلاح طلب‌ها بدهکار هم باشیم و جواب سوال‌شان را هم بدهیم که خب اگر در انتخابات شرکت نمی‌کردیم پس چیکار می‌کردیم ؟ الآن شماها که هی می‌گین براندازی به جائی رسیدین ؟ نه وجداناً رسیدین ؟ پس خفه شو اعی‌زم .
  7. یک عده‌ی دیگر هم درگوشی می‌گویند بابا ! ما خودمان از شماها تندتریم . مطالبات ما ده برابر مطالبات شماست . ولی مجبوریم یواش یواش اصلاح کنیم بریم جلو دیگه . مثلاً آن هشت سال ما هی یواش یواش رفتیم جلو حالا اینکه همان یواش را هم نتوانستیم نگه بداریم و آخرش هم مجلس را دادیم هم یکی دیگر آمد همه چیز را تند تند برد عقب آن بحثش جداست .
  8. یا مثلاً همین جنبش سبز را ببین . جنبش را بخوبی مدیریت کردیم و یواش یواش بردیم جلو الآن جنبش روزی چهل هزارتا لایک در فیس‌بوک برای ما می‌زند ، روزی بیست هزارتا کامنت برایمان می‌گذارد ، روزی ده تا پیج جدید در حمایت از ما می‌زند ، تازه ابزار قانونی هم دستمان است : هرکی با ما مخالف باشد را بلاک می‌کنیم برود پی کارش .
  9. این را هم احتمالاً باید بشنویم : مگه ندیدین این آخرا چطوری زیرآب احمدی‌نژاد را زدیم ؟ - ما : شما زیرآب احمدی‌نژاد را زدین ؟ شما ؟؟؟ - آره دیگه پس کی ؟ - ما : (به دوربین نگاه می‌کنیم)
  10. به یک روانپزشک جهت حالی کردن برخی اعی‌زان که تا مقام معظم رهبری که خود شما هم حاضرید روزی ده دفعه بروید بهش التزام پرت بکنید ، هست همین بساطه اعی‌زم !
(کیهان چاپ بکند خر است)

2013/04/13

#1303

به ما که رسید شایعه شد ننه ؟!


بنا به اعلام روزنامه وزین کیهان ، یک پیرزن که در سمنان به استقبال احمدی‌نژاد آمده بود ظاهراً خبر بغل کردن مادران داغدار جهان توسط مموتی را از ما جدی‌تر گرفته و بدلیل از دست دادن همسر و فرزندش از مموتی خواست تا با او ازدواج بکند . در همین رابطه ستاد هماهنگی بغل ، لب ، مالش و نوازش ریاست جمهوری با صدور اطلاعیه‌ای ضمن ستودن این حماسه ، با توجه به سفرهای احتمالی آتی احمدی‌نژاد که هیچکدامشان ربطی به تبلیغ انتخاباتی برای مشائی ندارد ، خبرهای آتی کیهان را به این نحو پیش‌بینی نمود :

ده روز بعد : در پی سفر احمدی‌نژاد به الیگودرز که فوراً مورد استقبال میلیون‌ها بیوه‌ی بسیجی قرار گرفت یکی از خواهران درحالیکه عکس احمدی‌نژاد را فشار می‌داد خواستار قبول کردن مسئولیت حاملگی‌اش توسط وی شد . این خواهر که به اندازه کافی هم ریش داشت افزود : با توجه به اینکه من هیچوقت شوهر نکرده‌ام همیشه آرزو داشتم که شما پدر یکی از فرزندانم باشید که خوشبختانه به اینجا سفر کردید و من الآن می‌توانم با آغوش باز تقاضایم را مطرح کنم . گفته می‌شود که حاضرین با شنیدن حرف‌های آن خواهر فداکار لب‌های خود را گاز گرفتند و به ایشان توضیح دادند که در حال حاضر احمدی‌نژاد خودش دنبال یک‌نفر می‌گردد که مسئولیت مشائی را بیندازد گردن او .

بیست روز بعد : پس از استقبال میلیونی از احمدی‌نژاد که توسط واحد بسیج مستضعفین خواهران در دامغان رخ داد ، یکی از خواهران درحالیکه خالکوبی زیر نافش شامل تصویر دماغ احمدی‌نژاد را که عجیب شبیه چیز دیگری هم هست به دوربین نشان می‌داد با طرح سوال «پس چرا دیشب خونه نیومدی» خواستار این شد که احمدی‌نژاد امشب حتماً به خانه بیاید . حاضرین پس از تلاش زیادی که برای جدا نمودن وی از دماغ احمدی‌نژاد به انجام رساندند از او خواستند که از این به بعد برای شب خانه نیامدن به دماغ اسفندیار رحیم مشائی گیر بدهد .

یکماه بعد : محمود احمدی‌نژاد با ارسال پیامی مادر حضرت آیت الله خامنه‌ای امید مستضعفان بیوه و جهان را بغل کرد . وی که اخیراً بدلیل پخش آواز لری وسط نطق‌های تلویزیونی‌اش ترجیح می‌دهد برای حرف زدن ، مشائی را دنبال خودش ببرد اینطرف آنطرف حضوراً حرف مفت بزند ، در این پیام افزود : به جان مادرم به انتخابات چپ نگاه کنی میدم تمام کس و کارتو بغل کنن .

2013/04/12

#1302

شفاف سازی نحوه ارتباط معنوی امامزاده بیژن و منیژه !

.

2013/04/04

#1300

جهت امضاء بیانیه ، جرس «فعال سیاسی» می‌پذیرد !


سایت جرس با انتشار بیانیه‌ی موثری به امضاء 350 «فعال سیاسی - مدنی» با اسامی میلاد ایرانی ، مهرداد ایرانی ، مهدی ایرانی ، شاهین انزلی ، فرهاد کوهکن و تعدادی فعال سیاسی دیگر که الآن سه سال است که از طریق فیس بوک متوجه شده‌اند که فعال سیاسی هستند ، خواستار آزادی فوری مهدی خزعلی شد . بر این اساس تعداد زیاد دیگری فعال سیاسی با نام‌های اردشیر دراز دست ، شموشک نوشهر ، صنعت جو آق غلا ، مل‌مل جون ، زنده باد زاپاتا و امثالهم که از بیست دقیقه پیش متوجه شده‌اند که مهدی خزعلی ظاهراً در زندان هم هست ، با ارسال نامه‌ای به سایت وزین جرس که از سوی یک آقائی که معتقد است هم غزه ، هم لبنان ، اگر وقت شد هزار میدم به ایران ، اداره می‌شود ، خواستار اضافه شدن اسامی خود به این بیانیه شدند .

گفته می‌شود سایت وزین جرس که طبق اعلام خودش با کمک «سربازان گمنام» ، سابقه‌ی درخشانی در امر جمع‌آوری امضاء و تولید فعال سیاسی و کشف خانواده شهید و دریافت اخبار و اطلاعات از انفرادی طبقه دوم زیرزمین حیاط خانه‌ی یکی از بازجوها و غیره دارد ، همواره در راه رساندن تعداد امضاها به 350 ، 480 ، 620 و اعداد مشابه (بسته به اینکه مناسبت عزا باشد یا عروسی) از هیچ تلاشی فروگذار نبوده ، در این راه چه‌بسا در بیانیه‌های بعدی از اسامی تعدادی از فعالان سیاسی مستقر در فرند فید و گوگل پلاس نیز استفاده بنماید .

همچنین همان کسی که اطلاعات بالا را بما داد افزود : مهدی خزعلی که خودش بتنهائی برای به گه کشیدن هرگونه اعتصاب غذا و کنش اعتراضی خصوصاً در زندان برای هفت جد و آباد ملت ایران کافی است ، با دریافت این نامه‌ی 350 نفره بلافاصله اعتصاب غذای خود را شکست و پس از حدود یک سال اعتصاب موفق که گاهی منجر به شهادت شد و نتایج زیادی هم در بر داشت ، جهت تهیه‌ی ویدئوی جدیدی در مورد راهکارهای شرکت در انتخابات و تجمع مقابل حسینیه ارشاد و حمایت از علی مطهری راهی جلوی دوربین شد . هنوز تعدادی از فعالان سرشناس سیاسی مانند نازگل ایرانی ، سهراب رستم‌کش ، اسمال دربدر ، ایر سوتر نوشهر ، روغن مازولا و واسکازین فابریک این مسئله را تائید نکرده‌اند .

(اگر کیهان اینرا چاپ بکند خر است)

#1299

چهل و هفت میلیون نفر در جاده به جمعیت ایران اضافه شد !


با دیدن این خبر اولین چیزی که غیر از فحش ناموس به ذهنتان می‌رسد چی است ؟
  1. ایران یک کشور هفتاد و پنج میلیونی است که صد و بیست و دو میلیون مسافر دارد و این یک حماسه است .
  2. از خوبی‌های مسافرت حماسی یکی هم این است که آدم‌ها در جاده با هم آشنا می‌شوند و درجا می‌زنند بغل جفتگیری می‌کنند . البته ما قبلاً خیال می‌کردیم نه ماه طول می‌کشد که جمعیت به صد و بیست و دو میلیون برسد که الآن دیگر فکرمان رفع شد .
  3. خب بعضی‌ها ده‌ جا مسافرت می‌روند مگه چیه ؟ وضع که خوب باشه ، بنزین که ارزون باشه ملت می‌زنن به جاده هی حماسه خلق می‌کنند .
  4. دولت دارد خودش را حسابی برای حماسه انتخابات آماده می‌کند : هر نفر حداقل دو دفعه شمرده می‌شود .
  5. وزارت راه جمعیت ایران را رفت و برگشتی حساب می‌کند . احتمالاً پنجاه میلیون رفته‌اند هفتاد و دو میلیون برگشته‌اند . این خیلی بیشتر حماسه است .
  6. بر طبق این فرمول روزی نود و هشت میلیون نفر فقط در تهران جابجا می‌شوند . کسانی که در خانه‌شان نشسته‌اند هم بالاخره سر جایشان یک جابجائی چیزی می‌شوند و جزو حماسه محسوب می‌شوند .
  7. اگر در هر ماشین پنج نفر هم چپیده باشند بیست و چهار میلیون و چهارصد هزار ماشین ظرف سیزده روز رفت و آمد کرده‌اند . به امید روزی که صد و بیست و دو میلیون ماشین ظرف پنج روز رفت و آمد بکنند و حماسه دیگری آفریده بشود .
  8. حالا که خوب فکر می‌کنم در اغتشاشات سال 88 هم یه سه میلیارد نفری در خیابان‌ها رفت و آمد کرده بودند ولی آن رفت و آمدها چون برای اغتشاش بود اصولاً جزو آمار حساب نمی‌شود و بعداً فهمیدیم تازه تعدادمان قلیل هم بوده و حماسه‌ی عجیب دیگری خلق شد .
  9. ما در هر چیزی ده درصد که افزایش پیدا کنیم آمارمان پنجاه میلیون بالا و پائین می‌شود . وقتی یارو بجای کشو از خشتکش آمار دربیاورد همینجوری زرت و زرت حماسه آفریده می‌شود .
  10. ما خیلی خوش شانسیم که در چین زندگی نمی‌کنیم . فکر کن اگر چین را دو هفته تعطیل بکنند چند میلیارد مسافرت اتفاق می‌افتد . نه نه ، ما هنوز برای خلق چنین حماسه‌هائی آمادگی روحی نداریم .

2013/04/02

#1298

برگرد پیش ما برادر نیک آهنگ ...


می‌خواهد خوشت بیاید یا نه ، ولی بجای لجاجت‌های همیشگی‌ات که برای تو هیچ نداشت و ندارد جز از دست دادن تمام آن چیزهائی که برای داشتن‌شان تلاش‌ها کرده‌ای ، و برای ما هیچ نداشت و ندارد جز اینکه ناچار بشویم رفاقت خوبمان را از دست بدهیم ، ده دقیقه هم که شده بنشین به آنچه گذشته و می‌گذرد فکر بکن و دوباره انتخاب کن .

می‌خواهد خوشت بیاید یا نه ، ولی من بدم می‌آید وقتی جوری می‌شود که یک سال ، نو می‌شود و ما بر خلاف قبل به همدیگر تبریک نمی‌گوئیم . بدم می‌آید که مخاطب مشترک‌مان روزی ده دفعه از من سوال بکند که نیکان چه شد و من جوابی نداشته باشم که بدهم . بدم می‌آید که تو را بر خلاف همیشه اینقدر دور از خودم و خودمان می‌بینم . بدم می‌آید از اصرار تو برای ادامه‌ی این فاصله .

می‌خواهد خوشت بیاید یا نه ، ولی من همین الآن هم حاضرم دوباره با تو شوخی‌هائی بکنم که جیغت هوا برود . حاضرم دوباره منرا به این و آن و این جریان و آن تشکیلات وصل بکنی و من جیغم هوا برود . حاضرم دوباره روزی صد دفعه حرص بخوری از رفتارهای من . حاضرم دوباره روزی صد دفعه حرص بخورم از رفتارهای تو . ولی حاضر نیستم تمام کارها و خوبی‌هائی که به من کرده‌ای را به این بها بدهم . حاضر نباش که رفیق بودن را از رفقایت بگیری به این بهانه .

می‌خواهد خوشت بیاید یا نه ، اصلاً برایم مهم نیست . امسال دروغ سیزده نگفته بودم !