2013/04/02

#1298

برگرد پیش ما برادر نیک آهنگ ...


می‌خواهد خوشت بیاید یا نه ، ولی بجای لجاجت‌های همیشگی‌ات که برای تو هیچ نداشت و ندارد جز از دست دادن تمام آن چیزهائی که برای داشتن‌شان تلاش‌ها کرده‌ای ، و برای ما هیچ نداشت و ندارد جز اینکه ناچار بشویم رفاقت خوبمان را از دست بدهیم ، ده دقیقه هم که شده بنشین به آنچه گذشته و می‌گذرد فکر بکن و دوباره انتخاب کن .

می‌خواهد خوشت بیاید یا نه ، ولی من بدم می‌آید وقتی جوری می‌شود که یک سال ، نو می‌شود و ما بر خلاف قبل به همدیگر تبریک نمی‌گوئیم . بدم می‌آید که مخاطب مشترک‌مان روزی ده دفعه از من سوال بکند که نیکان چه شد و من جوابی نداشته باشم که بدهم . بدم می‌آید که تو را بر خلاف همیشه اینقدر دور از خودم و خودمان می‌بینم . بدم می‌آید از اصرار تو برای ادامه‌ی این فاصله .

می‌خواهد خوشت بیاید یا نه ، ولی من همین الآن هم حاضرم دوباره با تو شوخی‌هائی بکنم که جیغت هوا برود . حاضرم دوباره منرا به این و آن و این جریان و آن تشکیلات وصل بکنی و من جیغم هوا برود . حاضرم دوباره روزی صد دفعه حرص بخوری از رفتارهای من . حاضرم دوباره روزی صد دفعه حرص بخورم از رفتارهای تو . ولی حاضر نیستم تمام کارها و خوبی‌هائی که به من کرده‌ای را به این بها بدهم . حاضر نباش که رفیق بودن را از رفقایت بگیری به این بهانه .

می‌خواهد خوشت بیاید یا نه ، اصلاً برایم مهم نیست . امسال دروغ سیزده نگفته بودم !