2011/01/29

#884

جنبشی که کارش شده خبررسانی جنبشهای دیگر !


اگر یکنفر امروز بیاید بگوید جنبش سبز خدای نکرده هیچ هیچ و هیچ حرکتی ندارد همه خشتکش را سرش پرچم می‌کنند که اِه ! مگر نمی‌بینی دستبندهای سبز ما را که هنوز توی جیبمان است ؟ دستبندهائی که حتی جرأتش را نداریم که به دستمان ببندیمش . حالا قبلاً دستبند بوده الآن جیب‌بند شده خب جنبش تغییر فاز داده است دیگر ! یک عده هم که پیشکی از طرف خودشان شده‌اند سخنگوی ملت همه جا داد می‌زنند که خب ملت نمی‌خواهند هزینه بدهند . من الآن به این سخنگوهای ملت ایران می‌گویم آقا جان ! ملتی که نمی‌خواهد هزینه بدهد آنطور میلیون میلیون نمی‌ریزد توی خیابان . یک بار ، دو بار ، ده بار ، چند بار و با چه فاصله زمانی‌هائی ؟ شما همان بشین توی جرس مرس خالی‌ات را ببند کسی بابت سخنگوئی ملت ایران پولی نمی‌دهد داداش ...

ولی این وسط یک نفر شرافتاً بیاید بمن که شعورم نمی‌رسد حالی بکند که همین جنبش در یک سال گذشته غیر از سه دفعه خاموش کردن دویست تا لامپ بمدت دو دقیقه که کمر جمهوری اسلامی را از سه جا شکست وجداناً چیکار کرده ؟ اینهمه کشتند و اعدام کردند جنبش چه کرد ؟ اینهمه گرفتند و شکنجه کردند جنبش فقط تماشا کرد . کمر ملت را ده برابر بیشتر خم کردند و رویش راه رفتند جنبش فقط تعریف کرد که به علی گفت مادرش روزی . مگر قرار نبود اگر تقلب بشه ایران قیامت بشه ؟ مگر همه منتظر نبودند که این سوبسیدها را که برداشتند ایران جهنم بشه ؟ وجداناً تهش چه شد ؟ حالا هم که دوباره دسته دسته دارند بالا می‌کشند و اعدام می‌کنند موسوی انگار عین این اعتصاب غذائی‌های یونان لبهایش را دوخته باشند صدایش درنمی‌آید که مبادا روح آن امام راحل جاکشش دلخور بشود خدای نکرده بعد الآن برداشته برای تحولات منطقه بیانیه داده انگار منطقه لنگ بیانیه‌ی این مانده بوده‌اند یا ما اُسکل بوده‌ایم اگر این بیانیه نمی‌داد نمی‌فهمیدیم دیکتاتور ته کارش چی می‌شود ...

در عوض اینور شده‌ایم شیپورچی جنبشهای دیگر . آی ببینید تونس چه شد ، آی دولت مصر برکنار شد ، آی لبنان فلان شد . تمام خبرهای روزمان شده همینها . البته لابلایش دو سه خط در حد نیم دقیقه هم می‌گوئیم ضمناً امروز ده نفر دیگر هم اعدام شدند که البته چون خبرش به تونس و مصر ربطی ندارد زیاد مهم نیست ، می‌خوانیم و می‌گذریم . آنهائی هم که می‌گویند راه مسالمت آمیز پدرجان جمع کن کاسه کوزه‌ات را ، دویست سال است داریم مسالمت می‌کنیم تهش چه گهی خوردیم ؟ اصلاً مسالمت برای چه ؟ مسالمت با که ؟ مسالمت با کسی که خون می‌ریزد برای اینکه بیشتر بماند ؟ تو اگر دوست داری که او بماند من تو و او را با هم نمی‌خواهم که بمانید می‌فهمی اینرا ؟ حالا هم قال را می‌کنی یا قالت را بکنیم ؟

شاید بعد از مدتهای خیلی زیاد برای اولین بار است که اینطور تند دارم حرف می‌زنم ولی به خدای محمد دارم می‌ترکم . تا الآن هم ساکت بوده‌ام هیچ حرف و ادعائی هم نداشته و ندارم ولی حالا اگر کسی دوباره بیاید گه مفت بخورد که خود تو برای جنبش چه کرده‌ای به همان خدای محمد دیگر جرش می‌دهم . برای جنبش در تمام خیابانهای تهران کتک خورده‌ام ، برای جنبش گلوله از بیخ گوشم سر خیابان شادمان رد شده ، برای جنبش جانم را گرفته‌ام کف دستم از وسط لشکر ضد شورش گزارش داده‌ام ، برای جنبش هزاران هزار گفته‌ام و نوشته‌ام ، امروز هم برای همان جنبش آواره‌ی دنیا شده‌ام . بفهم و بجای بند کردن بمن یک تکانی به خودت بده . تمام دنیا دیکتاتورها دارند جمع می‌کنند می‌روند ما که جلودار این حرکت بوده‌ایم نشسته‌ایم فقط بوق می‌زنیم . عین دویست سال مسالمت آمیز گذشته‌مان . همین ...