در راستای اینکه سردار روزبهانی که الآن رئیس پلیس امنیت اخلاقی است ولی پارسال رئیس ثبت احوال بود منتها قبلش دوباره همین گهی بود که الآن هم هست تلاوت کرده که "زنان خیابانی با هر انگیزهای مجرم هستند" ما اولش این سوال برایمان پیش آمد که مگر خیابانی چندتا زن با انگیزه دارد و اصولاً انگیزهی یک آدم عاقل چه چیزی میتواند باشد که برود زن جواد خیابانی بشود لیکن بعدش با خودمان گفتیم آهاااااا ! از اون لحاظ ! فلذا با حضور در سطح شهر با عفی ناز پلنگ یکی از زنان خیابانی گفتگوی تکان دهندهای کردیم و بلافاصله بعد از تکان دادن از محل گفتگو فرار کردیم که بعداً جریان نیفتد گردن ما !
ما : ببخشید شما بعنوان یک خانم محترم خیابانی اصولاً توی خیابان چه غلطی میکنی ؟
عفی : وا ! خب آقا ما هم خرج داریم دیگه . اگه قرار بود بمونیم هتل که خب پس چرا ما رو آوردن اینجا ؟ ایشششش !
ما : شرمنده بنده متوجه نشدم ، شما اگر توی خیابان نباشی میری تو هتل ؟ یه بار دیگه ریپیت میکنم : هتل اصلاً ؟
عفی : خب آره . هتل گراند شارجه ، هتل کورال اورینتال یا یه جاهای دیگه . بعضی وقتها هم سفارش بخوره میریم سیتی سنتر بالاخره یه گوشهای جائی چیزی . مگه فضولی ؟
ما : ببخشید اینائی که شما گفتی همه تو دوبی هستن . جسارتاً شما استاد پروازی خیابانی هستی ؟
عفی : ها ها ها ! چه بامزه بلائی تو . شب کجائی شیطون ؟
ما : بنده شب باید دوباره از کوه فرار کنم برگردم پاریس تا نگرفتن جرم ندادن . احیاناً شما تو هتلهای دوبی چیکار میکنی ؟
عفی : یه جورائی همین کاری رو که اینجا تو خیابونای تهران میکنیم . اینجا و اونجاش هم زیاد فرق نداره . تهش باز یا همین ریشو پشمکیها میان سر سراغمون یا اونا که کف لمه گرفتن . ریشو پشمکیها مایه دارن به آدم میرسن خب . ولی اونائی که کف کردن خب دوبی قیمتها بالاست مجبورن عین همین خیابونای تهرون فقط دید بزنن .
ما : شرمنده دقیقاً چیو دید بزنن ؟ شما ویزیتور چیز خاصی هستین ؟
عفی : وا ! اُملیها پپه باقالی . البته چیزی که ما ویزیتوری میکنیم اینجا و دوبی فرق میکنه . اینجا میآیم پلاکارد و میل پرچم ویزیتوری کنیم ولی ملت نی که سی ساله همه کفن ، دوباره همون چیزی رو ویزیت میکنن که دوبی ویزیت میکردن . آره جونی .
ما : بنده رسماً گه گیجه گرفتم . شما پلاکارد کیو ویزیتوری میکنین ؟ دوربین مخفیه ؟
عفی : نخیرم اون شماهائین که وقتی میاین بیرون دوربیناتون مخفیه . دوربینای ما خیلی هم علنیه . عکس یه دست خری رو میدن بما میگن آقائه . بچهها بهش میگن علی هندی کم . آقا و خانومش زیاد فرقی واسه ما نمیکنه شب تو باغش خوش میگذره .
ما : یعنی شما هتل دوبی رو ول میکنی میای اینجا عکس آقا رو بگیری بالا ؟ جان اون مادرت خودت میای ؟
عفی : آره پس چی . تو باشی هزارتو بدن ده هزار نمیای ؟ معلومه که خودم میام . با کله هم میام . صبح بهمون میگن خودجوش ، شبش میگن چی ؟ خوش گوشت !
ما : پس اصولاً با انگیزهی مالی میای تو خیابون ؟ ولی این یارو روزبهانی گفته شماها "با هر انگیزهای" مجرمین که ؟
عفی : روزبهانی گه خورده با همون دهن کون مرغیش . نگران نباش پس فردا عکس و فیلم اینم با ماها وسط نماز درمیاد . اُسکله بابا ولش کنی دوباره میره میشه رئیس ثبت احوال میگه ما کلاً سهتا زن خیابونی تو جهان داریم : یکی فردا قراره تازه زائیده بشه ، یکی بعداً معلوم شد اصلاً زن نبوده واسه حمایت مجید توکلی روسری سر کرده بوده دیروز بخاطر ارتباط با کمپ اشرف اعدام شد ، یکیش هم تو خونهی احمدی نژاد بچهها بهش میگن ننه !