2009/08/20

#463

داداش ! یه دفعه برو رأی اعتمادت رو هم از تلویزیون بگیر !
.

با توجه به این امر مهم که مموتی بجای مجلس وزرایش را در تلویزیون معرفی میکند و این نشاندهنده ی هیچ چیزی بر علیه هیچ کسی و هیچ جائی نیست بدینوسیله اینجانب ابتدا جا دارد تا از عموم آحاد خوانندگان سبز همینجا شدیداً عذرخواهی بنمایم که این عذرخواهی صد البته به همه چیز مربوط میشود الا مطلب قبلی (آن مطلب را خیلی درست و بجا نوشتم اگر کسی {چه مرد چه زن} خواسته عقب ماندگی اجتماعی اش را بجای پرداختن به مسئله اصلی از طریق مطلب من حل بکند آن دیگر مشکل من نیست) لیکن به این مربوط است که اگر کسی یقه ی منرا بگیرد بگوید علیرضا جان ! برادر من ! وقت نازنینت را گذاشتی نشستی بجای نوشتن برای ما ، خزعبلات این الدنگ را در تلویزیون گوش دادی ؟ باید بعرض برسانم که نخیر ! بنده با استفاده از وقت نازنینم میخواستم بروم دستشوئی این تلویزیون ما ناغافل یک جائی است که هرجا بخواهی بروی حتماً باید از جلویش رد بشوی . فلذا داشتم رد میشدم که شنیدم مموتی گفت "وزیر بر وزن فعیل یعنی کسی که باری را حمل میکند" همانجا تا صدای مموتی را شنیدم عرصه بر من تنگ شد دویدم دستشوئی و همین ! (بقیه اش را این صدای سیفون نگذاشت درست بشنوم)

در اینجا با استفاده از سایر افعال to be در زبان مارمولک خوری عربی به تفسیر وزن سه تای دیگر از افعال موجود در جمهوری اسلامی میپردازم :

* محمود : بر وزن مفعول (ای بی ادبها) - کسی که کهریزک نرفته ولی مورد کاری قرار میگیرد یا کاری در مورد او قرار میگیرد یا خلاصه یک چیزی در او قرار میگیرد - خودش مفعول است ولی میخواهد جای فاعل بنشیند - در ادبیات جدید استفاده از هزارتا فاعل بعد از هر مورد استفاده از مفعول برای حل و فصل امور لازم است - کسی که در حال انجام فعل باز هم مفعول است ولی خودش نمیداند - کسی که فاعل با دیگران یک فعلهائی انجام میدهد تا او مفعول بشود - فاعل قبلاً خودش مفعول بوده بعد چون خوب مورد فعل قرار میگرفته الآن رهبر شده - محل استفاده از مفعول : بعد از کار فاعل در انتهای جمله ( انتهای جمله گاهی ممکن است در کهریزک باشد گاهی در پاستور)

* وزیر : "بر وزن فعیل کسی که باری را حمل میکند" - قبلاً به کسی که بار حمل میکرد میگفتند حمال الآن به حمال میگویند وزیر - نوع مذکر این فعل میخواهد کشف حجاب بکند نوع مونث میخواهد مردها روزهای زوج بروند سر کار زنها روزهای فرد - وزن فعیل سر و ته است - نوع مونث درحالیکه دارد بار حمل میکند دیگران هی بارش میکنند - فعیل هم یکجور مفعول است که از شدت لیاقت بجای مجلس در تلویزیون معرفی میشود - کسی که اگر رأی اعتماد نیاورد رهبری دوباره نماز جمعه میخواند - کسی که اگر با مفعول موافق نباشد فوری عوض میشود - وزن فعیل همواره باید دوبار کار انجام بدهد : وزن قبلی خراب بکند وزن بعدی بخواهد درست بکند خرابتر بشود همینطوری پیش برود تا چهار سال پر بشود - محل استفاده از فعیل : دور مفعول در یکجای جمله قرار میگیرد که ریز دیده میشود .

* مجلس : بر وزن مفعل جائی که یک عده مفعول دیگر نشسته اند رویشان فعل انجام میشود - جائی که قبل از مفعول شدن باید قابلیت مفعول شدنشان مورد تائید قرار بگیرد - قبلاً در آنجا تحقیق صورت میگرفت ولی الآن تحقیقات دیگران را نخوانده هشدار باش میدهند - اگر کسی مفعول خوبی باشد چند دوره در مفعل انتخاب میشود - اگر کسی خیلی مفعول بشود بعدش فعیل میشود میبرند که باری را حمل بکند - اخیراً تلویزیون کار مفعل را هم انجام میدهد لیکن برای تلویزیون هیچ وزن مشخصی موجود نیست (احتمالاً بر وزن مفعولوسیون باشد) - چهار سال است تا مفعول گیر میکند فوری فاعل به مفعل فصل الخطاب میدهد کار مفعول راه می افتد - مفعول با هلیکوپتر میرود مفعل و این اصلاً عجیب نیست - جائی که حداد عادل را از یک نویسنده تبدیل به یک نشیننده کرد - محل استفاده از مفعل : اصولاً هر جائی که دلتان خواست یا قافیه تنگ آمد نیاز بود که کسی به جفنگ بیاید - شاعر میفرماید : مجلس تمام گشت و به آخر رسید عمر ، ما همچنان در تائید صلاحیتشان مانده ایم !