2008/08/05

#117

جمهوری اسلامی با اعدام یعقوب مهرنهاد به استقبال اعیاد شعبانیه میرود مبارکش باشد ...

آقا ما رسماً بهتان تبریک میگوئیم تبریک !

این تصویر فعلاً به چیزی مربوط نمیشود تا بهتان بگویم !

واکنشها به اعدام مهرنهاد :

سازمان ملل به سازمان دیده بان حقوق بشر : شما پس حواستان کجاست ؟ جوان مردم را به همین راحتی اعدام کردند حالا خیالتان راحت شد ؟
دیده بان حقوق بشر : آقا جان شما هم مارو گرفتی ها . مگه ما چندتا دیده بان داریم ؟ یه سری دارن دانشجوهای آزاد رو دیده بانی میکنن یه سری دارن دانشجوهای زندانی رو دیده بانی میکنن یه سری دارن نیروی انتظامی رو دیده بانی میکنن یه سری دارن مردم رو دور میادین دیده بانی میکنن یه سری دارن پمپ بنزینها رو دیده بانی میکنن یه سری ... ببخشید مگه ما چقدر پرسنل داریم که اینهمه دیده بان داشته باشیم اونم فقط واسه یه کشور ؟!

دانشجوی اولی به دانشجوی دومی : خبر رو شنیدی ؟ خیلی دردناک بود .
دومی : تو دیوانه ای ؟! من الآن بیست سالمه از وقتی ده سالم بود تا حالا نشده یک فعال مدنی اعدام بشه همه تو بازداشتگاه یا با پلاکارد و واجبی و دستگیره سیفون خودکشی کردن یا اینقدر خودشونو کتک زدن که بالای تپه های مهاباد و سنندج خودکشی شدن ! یعنی میگی جمهوری اسلامی اینقدر کم رو شده که دیگه روش نشده بگه این یکی هم خودکشی کرده میگه اعدامش کردیم ؟! عمراً ! دیوانه ای ها به حضرت عباس ! ترم چندمی ؟!

اولی به دومی دم روزنامه فروشی : ببخشید این عکس کیه که نوشته با اعدام خودکشی شده ؟!
دومی : ایشان یک نویسنده بودند .
اولی : نه بابا ؟ مگه سعید امامی هنوز زنده است ؟! اونو که میگفتن با واجبی اعدامش کردن !
(در اینجا اولی روزنامه را پرت کرد روی پیشخوان و درحالیکه داشت میرفت یک تف گنده هم انداخت روی زمین خاک بر گوری !)

خبرنگار فارس به خبرنگار اعتماد : خب اینهم از اعدام این خبرنگارنمای وابسته مزدور قلم به مزد عامل بیگانه جنایت پیشه .
خبرنگار دومی : ببخشید من متوجه نشدم ؟ هواپیمای این خبرنگار مزدور در کجا سقوط کرده ؟!
(در اینجا خبرنگار فارس با عصبانیت گفت لا اله الا الله و گذاشت رفت ولی یک هفته بعد مردم در فرودگاه به استقبالش رفتند و گفتند : دیپلمات آزاده خوش آمدی خوش آمدی ! منابع آگاه میگویند اسرائیلیها بخاطر حمله انتحاری یک هفته پیش با لودر به مردم بدبخت فلک زده شان خیلی عصبانی هستند ولی اسرائیل دیگه چیزته بابا دفتر حافظ منافع رو بچسب که من الهی جیگر اون دفتردارش رو برم !)

اسرائیل به امریکا : بفرما حالا دیدی اینا چه فرقه ای هستن ؟ من این مسلمونهای شیعه رو میشناسیم . حالا برو هی بگو دفتر حافظ منافع .
امریکا : خره تو واقعاً یا باید محو بشی یا باید بری لای جرز دیوار یا بدیم همین فلسطینیها سنگسارت کنن ! تو فکر میکنی پس ما برای چی پول گرفتیم که یک ماه سر و صدا راه بندازیم ؟ جمهوری اسلامی میخواست بعد از عهدی بوقی "راست و حسینی" به اوضاع مملکتش برسه ما هم کمکش کردیم میفرمائی کار بدی کردیم ؟ آخه آقای اینا میگه اگر آدم کار بد بکنه یا دروغ بگه جهنم یک آتیشی داره از آتیش شهاب ۳ بدتر درصورتیکه آقای ما فقط تا اینجاشو گفته بود که جهنم آتیش داره دیگه بدتر و بهترش رو نگفته بود ! حالا اصلاً تو چی میگی این وسط ؟ سید حسن رو صدا میکنم بزنت ها !
(در اینجا اهود اولمرت دو ماه زودتر از موعود استعفا کرد رفت و بشار اسد با حفظ سمت شد نخست وزیر کشور دوست و برادر اسرائیل !)

نتیجه منطقی : سردار جعفری باز دو روزه افتاده به زرت و پرت چیه باز اعدامی داریم ؟!
نتیجه پزشکی : از این به بعد انواع خودکشی عبارتند از : طب سنتی (واجبی) ، طب جایگزین (پلاکارد) ، سومی اش طبی نیست جنگی است !
نتیجه مربوط به عکس : این چینی های پدرسگ هم خیلی آمار اعدامشان بالاست ولی آنها اینهمه به ما مهر و جانماز و رکعت شمار و فلان دادند ما هم بجای اعدام یک کار خوب خودشان را برای بازداشتگاه به خودشان یادآوری کردیم : طب سوزنی ! در تصویر فوق دارند طب سوزنی را در بازداشتگاه روی خر امتحان میکنند ببینند جواب میدهد یا ما باز بهشان دروغ گفته ایم !