دفتر طنزیم و نشت آثار علیرضا رضائی Alireza Rezaei
تو در بنگاه مردم میفریبی منم بالای منبر این به اون در
2013/02/07
#1275
راستانِ داستان : قصه بخوان روشنک
فراغتهائی که مشغولیتی برای پر کردن آنها نبود. اینها، از همان بچگیها هم شروع میشدند. چیزی برای جایگزین نبود. اگر هم بود "سیستم" جوری بود که پدر مادرها سختگیری میکردند و کمتر اجازه میدادند که برای پر کردن حتی ساعتی فراغت، فرزندی از خانه خارج بشود. ناامنیهائی که هیچکدامشان ترس از دزد و بچه دزد نبود. ترس از گم شدن هم نبود. اینهم نبود که کسی از تصادف با ماشین و موتور و دوچرخه واهمه داشته باشد. اینها بود، ولی دلیل اصلی نبود..........
Newer Post
Older Post
Home