2008/07/04

#41

در راستای تصویب فوریت طرح اعدام وبلاگنویسانی که مرتکب جرایمی که مصداق اخلال در امنیت روانی جامعه تشخیص داده می‌شوند بعنوان محارب . (منبع خبر شهاب نیوز با سپاس از خُسن آقا)

البته ما سوال نمودیم گفتند این طرح فقط شامل حال کسانی میشود که در امنیت روانی اخلال میکنند ولی شامل روانی هائی که باعث اخلال در امنیت میشوند نمیشود چون اینطوری باید کسانی اعدام بشوند که گفتن اسمشان در اینجا باعث اعدام من میشود !

انّا لله و انّا در ۲۰۹ واجبیون !

خانه تیمی چند نفر محارب !

اکنون که با دلی شاد و ضمیری مطمئن و خاطری استوار وبلاگ می نویسم امیدوارم که به هیچ کس بدهی یا چیز مشابهی نداشته باشم ! (صدای گریه !) بابای من روی این چیزها خیلی حساس میباشد و میگوید چون ما در ایران زندگی میکنیم خبر از فردایمان نداریم و باید هر شب با مردم تسویه حساب بنمائیم ! (صدای گریه !) آقا وبلاگ ننویسید چونکه انا لله و انا الیه راجعون ! (صدای گریه !) اینجانب در تمام طول مدت وبلاگنویسی ام ... (صدای گریه !) ... بشدت سعی نمودم که مورچه ای چیزی زیر پایم له نشود ولی انگار شده ! (صدای گریه !) البته اینی که من زیر پایم احساس میکنم بیشتر به فیل میماند تا مورچه ولی چه فرقی میکند کاری است که شده ! (صدای گریه !) بنده چون توی جملات وبلاگم اصلاً شین نداشت اولش میخواستم اسم وبلاگم را نوشین بگذارم که همان میشود NO شین ! (صدای گریه !) ولی نمیدانستم که نوشین خودش محارب است و اسم وبلاگ من در امنیت روانی ها اخلال میکند و در بند ۲۰۹ میشود الیه واجبیون ! (صدای گریه !) بعدش اسم وبلاگم را گذاشتم محمود که الهی هاله نور دور قبرش ببارد ! (صدای گریه !) گفتند چونکه روی وبلاگت اسم امام زمان گذاشته ای پس باز هم روانی ها اخلال میشوند و تو محاربی و در ۲۰۹ واجبیون ! (صدای گریه !) گفتیم اصلاً روی وبلاگمان اسم نگذاریم تا در روانی ها اخلال نشود بدتر شد ! (صدای گریه !) گفتند تو چطور گمنامی هستی که اسمت توی لیست سربازان گمنام نیست ولی وبلاگت توی لیست ما هست پس روانی ها باز اخلال میشوند و در ۲۰۹ واجبیون ! (صدای گریه !) گفتیم عجب گرفتاری شدیم ها اسم وبلاگمان را گذاشتیم چلغوز که توش حرفی چیزی در نیاید ! (صدای گریه !) دوباره آمدند گفتند توی جملات وبلاگت ۱۸ بار حروف ر.ه.ب.ر.ی بکار رفته که اگر به هم بچسبانی میشود رهبری و حالا که به معظم له میگوئی چلغوز پس محاربی و روانی ها اخلال میشوند و در ۲۰۹ واجبیون ! (صدای گریه !) گفتیم آقا جان نخواستیم اصلاً چه غلطی کردیم که خواستیم درباره دعای زیارت عاشورا وبلاگ بزنیم ها ! (صدای گریه !) گفتند پدرسگ ! دیپلمات ما که نیستی ، وبلاگنویس که هستی ، کربلا و عاشورا و اینجور جاها هم که میروی پس یکدفعه بگو رئیس جمهور را تو در عراق دزدیده ای دیگر محارب ! (صدای گریه !) آقا گفتند باز در روانی ها اخلال شده برو ۲۰۹ چون واجبیون ! (صدای گریه !) این وسط ما خوردیم زمین دستمان شکست ! (صدای گریه !) بردند رادیولوژی ازمان یک عدد عکس بگیرند یهو خبرنگاران آمدند ازمان چندتا عکس گرفتند ! (صدای گریه !) گفتند این همانی است که در ایتالیا به رئیس جمهور اشعه ایکس ول کرده وگرنه الآن اینجا در معرض اشعه ایکس چیکار میکند که وبلاگنویس هم هست ؟! (صدای گریه !) بگیرید این محارب را چون روانی ها هم دارند به رئیس جمهور میخندند و در تیمارستان بکلی اخلال شده و در ۲۰۹ واجبیون ! (صدای گریه !)

اکنون که در خدمت شما میباشیم گفتیم از تمام خوانندگانمان درخواست بنمائیم تا نفری هزار تومان بگذارند روی هم چون ما داریم در ۲۰۹ واجبیون و دستمان به جائی بند نیست و سه هزار تومن هم به آژانسی سر کوچه مان بدهکاریم ! (صدای گریه !) آخه آنروزی که آمدند ما را ببرند واجبیون گفتند چندتا محارب دیگر هم توی این کوچه هست که کامپیوتر دارند و ممکن است بعداً بخواهند وبلاگ هم داشته باشند ! (صدای گریه !) و چون ماشین ما اینهمه جا ندارد پس باید با ما همکاری بنمائی و خودت تا ۲۰۹ آژانس بگیری ! (صدای گریه !) آقا وبلاگ ننویسید چون یک آدمهای روانی میگویم یک آدمهای روانی میشنوید ! (صدای گریه !) شنیدن کی بود مانند خوردن ! (صدای گریه !) آخرش در اینها اخلال میشود و خدای نکرده عین ما در ۲۰۹ واجبیون ! (صدای گریه !) گریه نکنید دیگر همین بود تمام شد ! (صدای گریه !)