2013/02/19

#1282

خوشبختانه روزنامه‌نگارها فعلاً فقط «توجیه» شده‌اند !


وزارت اطلاعات با انتشار اطلاعیه‌ی بجا و شایسته‌ای از «توجیه» تعدادی از روزنامه‌نگاران دستگیر شده و سایر عزیزانی که احضار شده بودند خبر داد . در این اطلاعیه همچنین از «درک عمیق ، صداقت و همکاری راهگشای» این عزیزانتشکر و قدردانی گردیده که ما نیز خوشحالیم . البته ما نمی‌دانیم «همکاری راهگشا» چه‌جور همکاری‌ای است لیکن در راستای برقراری ارتباط هرچه بیشتر با همکاران داخل که اتفاقاً اتهامشان هم همین همکاری راهگشا با «ما» است ، شرح گفتگوهای جلسه «توجیه» یکی از این عزیزان بدستمان رسید که همینطوری مفتی آنرا منتشر می‌کنیم :

بازجو : سلام . من برای توجیه شما به این جلسه آمده‌ام .
همکار راهگشا : خواهش می‌کنم ، بنده در خدمتم . جسارتاً مطمئنید که فقط برای توجیه تشریف آورده‌اید ؟

بازجو : بله ، چطور ؟
همکار راهگشا : هیچی همینطوری . آخه دوستان قبلی که آمده بودند توجیه بشوند چندتایشان بر اثر مرگ طبیعی کشته شدند که بعداً پزشکی قانونی هم مرگ طبیعی را تائید کرد و همه چیز حل شد .

بازجو : شما به اتهام همکاری راهگشا با بی‌بی‌سی باید توجیه بشود .
همکار راهگشا : بله بله . حتماً توجیه می‌شوم .

بازجو : شما همچنین به اتهام همکاری با روزآنلاین و جرس و کلمه و ندای سبز و سایت وزین خودنویس هم باید توجیه بشوید .
همکار راهگشا : خودنویس ؟ خودنویس آخه ؟؟؟ جان من خودنویس ؟؟؟ خدایا منو بکش ! آخه این وسط خودنویس رو کجای دلم بذارم ؟

بازجو : خب شما شروع به توجیه شدن بکنید .
همکار راهگشا : چشم چشم . لطفاً بفرمائید بنده چه‌جوری با بی‌بی‌سی همکاری داشته‌ام ؟

بازجو : شما با هم در ارتباط بودید و به آنها اطلاعات می‌دادید .
همکار راهگشا : ئه ! جان من ؟ چه‌جور اطلاعاتی می‌دادم ؟

بازجو : من چه می‌دانم . اینجا ننوشته چه‌جور اطلاعاتی می‌دادید ولی مهم نیست ، شما به توجیه شدن ادامه بدهید .
همکار راهگشا : من برای همکاری راهگشا با شما با «درک عمیق و صداقت» در مورد بی‌بی‌سی کاملاً توجیه می‌شوم . ولی میشه لطفاً بی‌خیال توجیه من در مورد خودنویس بشوید ؟

بازجو : نخیر نمی‌شود .
همکار راهگشا : بیست تومن بدم چی ؟

بازجو : نه خیلی کمه .
همکار راهگشا : پنجاه بدم خیرشو ببینی .

بازجو : نه بابا ، بیست روز نیست اینجائی . قیمت‌ها رو هم باید توجیه کنم برات ؟
همکار راهگشا : آقا ، جان من ، جان خودت دیگه ته جیبامو تکوندم هفتاد تومن دارم واسه توجیه خودنویس بدم ، دو تومن هم کرایه واسه خودم نگه داشتم . اینا این کف دست ، مو داشت بکن .

بازجو : برو بابا ، نیک‌آهنگ کوثر با هفتاد تومن حاضر نیست حتی صدای بوق اول تلفن مهدی هاشمی رو ضبط کنه . حالا من با هفتاد تومن بی‌خیال توجیه کل خودنویس بشم ؟
همکار راهگشا : ای بابا . بیشتر ندارم دیگه . شما که برای بردن من آمدید داشتم با «ما» همکاری می‌کردم وقت نشد برم بانک پول بگیرم . چک بی‌بی‌سی بدم قبول می‌کنین ؟

بازجو : تو مثل اینکه توجیه بشو نیستی .
همکار راهگشا : خدا هیچکسو ذلیل نکنه . بریم آقا ، بریم تو بند بلکه بچه‌ها گلریزون کنن یه جورائی پول توجیه خودنویس دربیاد . ولی ناموساً تو جای من ، حاضری بخاطر خودنویس توجیه بشی عمراً ؟؟؟
بازجو : نه به جان مادرم !