حالا که خوب فکر میکنم میبینم که خود من هم حداقل روزی سه چهار دفعه میروم بیت . باور کن ! خصوصاً صبحها که بیدار میشوم اگر قبل از همه کار نروم بیت دنیا پیش چشمم تیره و تار است . پیش از هر کار اول میروم بیت آب و دان آقا را میدهم تو نمیری بعدش همچی قایم میگویم آخیشششش اصلاً روزم به خیر و خوشی شروع میشود . بعدش دیگر هر کاری که میکنم چه اهمیتی دارد ؟ مهم اینست که آب و دان آقا را دادهام ، هم یک ثوابی کردهام هم شکم خودم خالی شده . حالا تو هم یک دفعه رفتهای بیت آب و دان آقا را دادهای . خب تو هم تنگت میگیرد گاهی اوقات چه اشکالی دارد ؟ عوضش با شکم سبک شده سه تا بازی جام ملتها را پشت به پشت بردهای ، مثل همین امشب تازه با تیم دوممان سلام ما را هم به گرمی به مادر امارات رساندهای . بقول بر و بکس دمت غیژژژژ !
تو فقط همینجوری برای ما خوشحالی بیاور ، خصوصاً این عربهای خوشگل را که اگر ما نبودیم اینها الآن فوتبال که از سرشان خیلی زیاد است ، هنوز داشتند دختر بچه چال میکردند را (وای ! صدای امریکا دوباره دلخور نشود یهو !) زرت و زرت بزن زمین ما اصلاً ایندفعه که رفتی بیت رویمان را میکنیم آنطرف . اصلاً تقصیر خودت است که وقتی میروی بیت در را باز میگذاری همه تماشایت میکنند . چه معنی دارد خرس به این گندگی ؟ تو بیت که خوب است ، اگر دلت خواست مرقد هم برو ولی همینطوری عین حالا کار خودت را بکن و بجای جمهوری اسلامی پرچم ایران را ببر بالا ما مخلصت هم هستیم . فقط جان آن مادرت بپا زیاد بیت نروی . خدای نکرده اسهال که نیستی !