2009/10/05

#504

هرچی جواد مواده ، با احمدی نژاده !
.

با كمال خوشحالي جواد لاريج انگيز كه با دكتراي راستكي همان كارهائي را ميكند كه بقيه با دكتراي الكي ميكنند در هفته اخير بعد از قرنها دوري از غار بمدت نامحدودي حرف زد و فحش خورد و هو شد و در آخرين اظهار نظر جدي اش كه اسباب خنده زياد شد گفت "نزديك انتخابات مش تقي و مش قنبر و مش حسن مي نشينند ميگويند كي رئيس جمهور بشود" . بدينوسيله ما ضمن تائيد نقش سازنده همه گونه مش تقي و مش قنبر و مش حسن در انتخابات از كلام اين حيوون خدا نتايج ارزنده اي گرفتيم كه اگر همينطوري قرار به كار مفت باشد چندتايش را بيشتر در زير نمي آوريم :

  1. براندازي از شهر يه تيكه كشيد به ده جواد اينا . همين مش تقي و مش قنبر و مش حسن يكيش .
  2. به بركت نظام غير از جواد و فك و فاميلش بقيه داهاتي هم همه سياستمدار شده اند . مش تقي و مش قنبر و مش حسن نزديك انتخابات مي نشينند ميگويند كي رئيس جمهور بشود بي چشم و روها .
  3. در تمام انواع براندازي نزديك انتخابات ملت مي نشينند ميگويند كي رئيس جمهور " نشود " اينجا مش تقي و مش قنبر و مش حسن مينشينند ميگويند كي رئيس جمهور " بشود " . اين جواد هم خيلي باحاله ها !
  4. اگر مش تقي و مش قنبر و مش حسن نزديك انتخابات نمي نشستند بگويند كي رئيس جمهور بشود الآن جواد داشت درباره شان دقيقاً همين حرفهائي را ميزد كه همين حالا هم ميزند . اين جواد فقط يك كمي عينك و ريختش ناجوره وگرنه خوديه !
  5. چند جور داهاتي داريم : جواد و علي و صادق ، مش تقي و مش قنبر و مش حسن . اولي ها گاوشان را در لاريجان فروختند آمدند گوساله شان رئيس جمهور شد دومي ها گاوشان را هنوز دارند گوساله شان هم الآن دارد همانجاها ميچرد .
  6. اين مملكت از بيخ يكي مال پابرهنگان است يكي قوم و خويش همين جواد . مش تقي و مش قنبر و مش حسن خيلي راحت مي نشينند ميگويند كي رئيس جمهور بشود بعد كه نميشود جواد و فك و فاميلش ناراحت ميشوند .
  7. در جمهوري اسلامي چند جور صاحبنظر داريم : حاجي آقا ، كربلائي ، مشتي ، جواد . نزديك انتخابات حاج آقا به كربلائي ميگويند چي به چي است مشتي هم حرف بيخود ميزند جواد هم كه سر جهازي وسط همه حرفها هميشه هست .
  8. دموكراسي يعني همين . نزديك انتخابات مش تقي و مش قنبر و مش حسن مي نشينند ميگويند كي رئيس جمهور بشود . اگر نميشود لابد 63 درصد آدم مشتي ديگر در اين مملكت داشتيم و خبر نداشتيم ولي جواد خبر داشت .
  9. ترتيب انتخاب رئيس جمهور اينجوري است : نزديك انتخابات جواد به علي ميگويد يك قانونهائي بگذارد كه آدم مش تقي و مش قنبر و مش حسن رئيس جمهور نشود وگرنه صادق بندازدشان زندان .
  10. اينها ميروند در و داهات اينهمه سيب زميني پرتقال خير ميكنند كه مش تقي و مش قنبر و مش حسن بهشان رأي بدهند بعد رأي كه نميدهند هيچي سيب زميني باغ جواد اينا را هم كوفت ميكنند بي خانواده ها .

*** پنج سوال بنيادي كه دنيا را تكان داد :

سوال : منظور جواد از مش تقي و مش قنبر و مش حسن چي بود ؟
جواب : الدنگ ! "چي" چيه ؟ منظور جواد "كي" بود . ضمناً منظورش هركي بود مش تقي و مش قنبر و مش حسن نبود . اون "چي" خودش فهميد كه يعني "كي" .

سوال : چرا مش تقي و مش قنبر و مش حسن نزديك انتخابات نشستند گفتند كي رئيس جمهور بشود ؟
جواب : خب چيكار ميكردند بدبختها ؟ اينجا ايران است ملت بيكار كه ميشوند مي نشينند براي خودشان رئيس جمهور انتخاب ميكنند . غلط كرده اند مگه به حرف ملته؟

سوال : مش تقي و مش قنبر و مش حسن بعد از انتخابات چيكار كردند ؟
جواب : بعد از انتخابات بخاطر اين حرفهائي كه قبل از انتخابات نشسته زده بودند رفتند زندان الآن وايسانده اند من ديگر نفهميدم دارند چيكار ميكنند . احتمالاً خودشان كاري نميكنند ولي دارند باهاشان يك كارهائي ميكنند بي ادب !

سوال : جواد از كجا فهميد مش تقي و مش قنبر و مش حسن نزديك انتخابات نشستند گفتند كي رئيس جمهور بشود ؟
جواب : من بهش گفتم ! بي شخصيت يك نگاه به نمره عينك جواد بكن بعد از اين سوالها بپرس . بيخودي كه لنز شماره بيست و پنج وصل نكرده به آن دسته عينك . خب باهاش همين چيزها را مي بيند .

سوال : جواد با عينك نمره بيست و پنجي كه دارد ديگه چي ها مي بيند ؟
جواب : ميگيرم ميزنمتا !