نتنها سبزه ی ما را چریدند ......... پدرسگ صاحبان در سبزه ریدند !
.میان راه بانگ وا مسلمان .......... ز هر کوئی و هر برزن شنیدند
برای متحد بودن در آن حال .......... برای هم خیانت می خریدند
به ممد اَخ حسن چت فاطی جوجه .......... بگو حضرت که از الآن شهیدند
چو شد غوغا و دست و سوت و هورا .......... شهنشاهی ، تلاوتها صحیحند
گذشت یکسال از آن شور واهی .......... مقدس زاده ها در جان خزیدند
برای دوری آفت ز اسلام .......... روایتها پیاپی می رسیدند
فتاوی آقا در غسل جمعه .......... چچن اینگوش مسلمانان شنیدند
اگر یک آستین کوتاه میشد .......... سه تا استامبولی رنگ می کشیدند
همه پاچه ی شلوارها گشاد شد .......... ز بس لوله تفنگی را جویدند
چرا ای بی حیا چارقد نداری ؟ .......... عدو ها غیر زلفت چی بدیدند ؟
تمام عالم و آدم عدو شد .......... رفاقت را دگر هیچ جا ندیدند
حسن چتها که گردیدند سپاهی .......... حماسه پشت جبهه آفریدند
بقیه با چماق و چوب و لوله .......... کبود و لنگ رفتند و کپیدند
اگر زیر زمین یک ساز در شد .......... ملائک از سر دیوار پریدند
و یا قر ریخت هر کس ناخودآگاه .......... زدند بستند و آنجایش دریدند
مهندس خواست در سبزه بکارد .......... سرآسیمه معمم ها رسیدند
همان شد کآخرش در جای سبزه .......... کمال و تام یک گله چریدند
نشد منظور فاش زایهام گله ........ ولی گفته خمینی ها کبیرند
برای مستقیم گرداندن ما .......... نه یک میل اینطرف خیلی دقیقند
شده سی سال از آن روزگار طی .......... نگو اینقدر چرا ندید بدیدند
به شوخی گفت طنازی به یاری .......... همین دیشب که در یاهو چتیدند
"نتنها سبزه ی ما را چریدند .......... پدرسگ صاحبان در سبزه ....."