2009/02/11

علیرضا وارد انتخابات میشود : حالا ناز ناز ناز ناز نازتو برم من !

...
هیچ هم خنده نداره ! من الآن خیلی هم جدی هستم . البته یک نگاه کردم دیدم اینروزها بیشتر دارم جدی می نویسم گفتم یعنی چه ؟ چه معنی داره آدم در صفحه طنز جدی بنویسه هی ؟ گل آقا یکبار گفته بود همیشه حرفهایتان را در همان کسوتی بزنید که قبایش را بتن دارید . چشم گل آقا جان . شما این یکدفعه را هم ندید بگیر ما قول میدهیم بعد از ۴۸ قسمت بشویم آدم عینهو پینوکیو !

و اما ...

اینروزها که خاتمی آمد برای من تفاوت چندانی نداشت . احوال جسمی و روحی این چند روزه ام بیشتر کمک میکرد که هیچ رغبتی به این ماجرا نداشته باشم . ولی چون من خیلی ماهم و خدا هم یکی از مهمترین اموراتش توجه کردن به منه این شد که ناخواسته و از نزدیک از چند جناح زرتی افتادم وسط وادی انتخابات و خیلی حرفها و بحثها را خواندم و دیدم و شنیدم . آخریش صبح همین امروز . فکر میکنم نیک آهنگ بیشتر از همه به قضیه پرداخت و در صفحه اش حرفهائی را مطرح کرد که فکر من یکی خیلی مشغول شد . ازش ممنونم ...

من در اندازه خودم به نفع خاتمی وارد بازی میشوم . درباره اش حسابی فکر کرده ام . به شخصه شاید اصلاً مایل نباشم که اصولاً سر به تنش باشد ولی در این موضع میخواهم با شما ائتلاف کنم . اینجا که میگویم "با شما" بیخود خودتان را کج و کوله نکنید هر کدامتان در ضمیر ناخودآگاهش خیلی دوست دارد که تیپی مثل خاتمی رئیس جمهورش باشد . مشکل من و شما بیشتر از اینکه با خاتمی باشد با فلسفه ی وجودی نظام است . این فلسفه هرچه که باشد خاتمی به عمر آن خواهد افزود کما اینکه قبلاً چنین کرد . من و شما هم به خودمان که بیائیم باید در دوره یا دوره های بعد باز هم منتظر قزمیتی عین همینی که الآن هست باشیم که از اینهم گزیری نیست . پس وارد انتخابات نمیشویم و بعبارتی خودمان را سیاه تر از این نمیکنیم . و فقط ته دلمان امیدوار به وقوع یک اتفاق خجسته میمانیم . مثلاً اینکه یک کسی خدای نکرده قبض آخرت را بگیرد ما خیلی ناراحت بشویم بعد درحالیکه خیلی ناراحتیم رساله ی رفسنجانی دربیاید بفهمیم رهبر جدیدمان هم مرجع است ما نمیدانستیم ! آنوقت وضع حتماً خیلی فرق میکند . غیر از این هیچ خواب دیگری با مضمون تغییر ماهیت وجودی نظام نمیشود دید اگر دیدید مطمئن باشید شما را درست از خواب بیدار نکرده اند باید حتماً رویتان یک پارچ آب بریزند ! بقیه اش را هم خیلی راحت میشود گفت به درک ...

موضع من تا ظهر همین امروز همین بود . اگر موضعم تا ظهر همین فردا عوض شد به شما حتماً میگویم ! ولی حالا به این فکر میکنم : وقتی تغییر ماهیت نظام جریان همان یک پارچ آب است پس به راهی فکر کنیم که فرهنگ تغییر به سمت مطلوب را در جامعه تقویت بکند . خاتمی هیچ چیزی نیست ولی یک آدم فرهنگی تمام عیار است . هیچکس نمیتواند شک داشته باشد که با بودنش فضای فرهنگی بسیار باز خواهد شد . من بدون اینکه وارد این بحث بشوم که این فضا به نفع چه کسی باز میشود اصلاً میخواهم از این موقعیت یک سوء استفاده تاریخی به نفع خودم بکنم ! وقتی کسی خودش زمینه فرهنگی ایجاد میکند پس نمیتواند دهان منرا ببندد و پس من اگر تیز باشم از فضای او استفاده میکنم حرف خودم را میزنم به همین راحتی ! ضمن اینکه حرفم را راحتتر و به تعداد بیشتری هم میزنم باز هم به همین راحتی ! اینطوری میتوانم و میتوانیم توقع آدمها را از وضع مطلوب بالاتر ببریم آنوقت بدون نیاز به وقوع معجزه و قبض و پارچ آب کمک خیلی بزرگی شده به ایجاد تغییر . و در آخر اگر نتوانستم اینکار را بکنم هم یقه ی هیچکس غیر از خودم را نباید بگیرم چون بی عرضگی در استفاده نکردن از این فضا فقط از من بوده ...

من در اندازه خودم به نفع خاتمی وارد بازی میشوم . من در اینباره به شیوه ی خودم حرف خواهم زد ولی به هیچ عنوان تبلیغ نمیکنم و از هیچکس هم هیچ دعوتی نمیکنم که طرفداری کند یا برود رای بدهد یا هر چیز دیگر . اتفاقاً نروید رای بدهید تا دلتان خنک بشه حتماً ! یک مزه ای میده که نگو ! اگر هم حرفهایم ناخواسته تبلیغ خاتمی شد بدانید ایراد از خودتان است و اصلاً خودتان هم تنتان برای خاتمی میخارد که مورد تبلیغ قرار میگیرید هی ! چه معنی داره اصلاً خرس به این گندگی ؟!