2008/09/15

#219

در راستای انتشار گزارش اخیر البرادعی


بابا آلبر دائی ! تو که بارتو بستی بذار یه کمی هم ما برات گزارش بدیم !

کتابچه گزارش البرداعی بعد از سفر به ایران !

متن گزارش به این شرح است :

البته اینجانب بدلیل اینکه روزه میگیرم و نباید دروغ بگویم اولش میخواستم بعد از ماه مبارک گزارش بدهم لیکن از آیت الله بهجت استفتخاره کردم گفتند خدا فرموده آنطوری خیلی تابلو میشود و برای همین یک گزارش میدهم بخوان صفا کن !

ما رفتیم در تهران از نطنز بازدید نمودیم دیدیم جلیلی دارد مفاتیح میخواند ! سپس به تلاوت آیاتی چند توجه کردیم و بعد تفسیر آنرا در غسل شب جمعه به روش ارتماسی و احکام شب زفاف و حکم هنرپیشه زیباروی در ابطال روزه و یک عالمه چیزهای دیگر که جلیلی در بروکسل به هیچکس یاد نداده بود خوب بلد شدیم . بعد از یک یاروئی پرسیدیم ببخشید شما سانترفیوژهایتان را تلقیح مصنوعی میکنید که ما هر دفعه می آئیم می بینیم ۸ برابر شده ؟! جلیلی بما گفت این یارو افغانی است و از این چیزها سر درنمی آورد بلکه آنوری ها پاکستانی و چینی و روسی هستند و سر درمی آورند . آنجا یک تابلو هم بود که بالایش نوشته بود : اینجا قرار است بعداً نیروگاه هسته ای بشود از پذیرفتن خواهران بد حجاب معذوریم حتی شما عشق من ! (بسیج هفتاد میلیونی مستقر در همه جا !)

ما نمیدانیم چرا هر وقت اینها کارهای صلح آمیز میکنند حزب الله لبنان اینقدر برای همه شاخ و شونه میکشد که البته این چیزها بما مربوط نمیشود بلکه سولانا خیلی خوب میداند که چی به چی است . به گمانم همین جلیلی بهش یاد داده باشد . بعد رفتیم از تاسیسات بیت هم بازدید کردیم آقا چه تاسیساتی ! اینکه میگویند رستم با گرز رفت بیت با وافور برگشت همین است ! آنجا بما گفتند آخه دیوانه ! تو که هرچی بنویسی شورای امنیت برای ما کاغذ پاره میکند بگذار ایندفعه ما خودمان برای خودمان گزارش بنویسیم بلکه هدایت شدند تو هم پولت را بگیر به این کارها کاری نداشته باش . بعد ما پولمان را گرفتیم و رفتیم که به یک کارهای دیگری کار داشته باشیم ولی خلاف هم فقط دود غلیظ ! این بابای ما بیخود میگفت اگر میخواهی خلاف کنی عرق بخور که همیشه سرت بالا باشد ! اینجا اگر آدم ۱۵ سالش باشد هم باید سرش پائین باشد وگرنه سرش را بالا میکنند و دیده بانهای حقوق بشر آمار میدهند !

بعد که گزارش ما را نوشتند احمدی نژاد گفت من خودم میروم سازمان ملل به همه میگویم که منظور تو از این گزارشی که ما نوشتیم چی بود ! شب هم اخبارشان حرف از پیروزی و مشت محکم میزد که البته ما هر دفعه گزارش می دهیم اخبار ایران همینها را میگوید . از اتحادیه اروپا بما تلفن کردند گذاشتیم تا برود روی پیامگیر بعد از ناتو تلفن کردند دایورتش کردیم روی تلفن سر کوچه یکی برداشت زبان هم را نفهمیدند فحش خواهر مادر داد قطع کرد بعد کاندولیزا تلفن کرد ما فوری جواب دادیم گفتیم تو جان بخواه بانمک برزنگی !

وقتی با او حرف زدم متوجه شدم که الآن یک هفته است که خبر مرگم آمده ام ایران بازدید ، جمهوری اسلامی دو هفته است دارد به همه میگوید این همه جای ما را باز دید ! وقتی برگشتم دوباره باید دروغ بگویم خدایا منرا ببخش ولی آنموقعی که تو دروغ را حرام کردی بابتش اینهمه پول به آدم یکجا نمیدادند وگرنه تو خودت هم در قوانین تجدید نظر میکردی ! خدایا ببینم نکند آنجای قرآن که گفته ای آخرش جهان پر از صلح و آرامش و حکومت صالحان میشود بتو هم مایه داده بودند ؟! راست بگو ها ! روزه ات باطل میشود وگرنه !
در اینجا انشای ما تمام شد و ما از خانوم معلممان ممنونیم که اینهمه موضوعات خوب بما میدهد تا بابایمان برای ما بنویسد تازه به ما پول هم بدهد !