رئیس کتانیپوش 10 - این کتانیها آخر شر میشود !
چند وقت بعد یک روز تصادفاً سر ساعت هشت به اداره رفتم. کمتر پیش میآمد که از این فداکاریها بکنم و اول وقت اداره باشم. از در و دیوار ریختند که از ادارهکل زنگ زدهاند بیا. نگران شدم. ادارهکل با من چه کار دارد این وقت صبح؟ مدیرکل آدم بدی نبود. دو سه مرتبهای دیده بودمش و خبر داشتم آن پشمالوئی هم که «ناظر» انجمن نمایش بود چند باری حسابی از من پیشش تعریف کرده و خلاصه از من خوشش میآمد..........
چند وقت بعد یک روز تصادفاً سر ساعت هشت به اداره رفتم. کمتر پیش میآمد که از این فداکاریها بکنم و اول وقت اداره باشم. از در و دیوار ریختند که از ادارهکل زنگ زدهاند بیا. نگران شدم. ادارهکل با من چه کار دارد این وقت صبح؟ مدیرکل آدم بدی نبود. دو سه مرتبهای دیده بودمش و خبر داشتم آن پشمالوئی هم که «ناظر» انجمن نمایش بود چند باری حسابی از من پیشش تعریف کرده و خلاصه از من خوشش میآمد..........