دفتر طنزیم و نشت آثار علیرضا رضائی Alireza Rezaei
تو در بنگاه مردم میفریبی منم بالای منبر این به اون در
2013/01/17
#1262
دیواری کوتاهتر از دیوار همسایه
سوق الجیشیترین دیوار دبیرستان اولش از جای خوبی شروع میشد ولی آخرش به جای دلچسبی نمیرسید. یک دیوار حدوداً صد و پنجاه متری که از جلوی درب بزرگ دبیرستان که میعادگاهی بود برای خودش شروع میشد و در انتها به دستشوئی ته حیاط میرسید. درب ورودی دبیرستان نقطهی مکث بود. بچهها پیش از ورود به حیاط مدرسه، آنجا انتظار همدیگر را میکشیدند و انگار که سراسر وقت مدرسه را ازشان گرفته باشند، اول صبح بساط گپ و گفتشان داغ بود. توپ و تشر ناظم هم برای متفرق کردن جمع که عموماً فراش مدرسه را میفرستاد سراغشان چارهی کار نبود و حتی گاهی لج بچهها را درمیآورد و چند دقیقه هم بعد از مراسم صبحگاه وارد حیاط مدرسه میشدند..........
Newer Post
Older Post
Home