دفتر طنزیم و نشت آثار علیرضا رضائی Alireza Rezaei
تو در بنگاه مردم میفریبی منم بالای منبر این به اون در
2012/12/20
#1245
راستانِ داستان : برفهای بیترانه
برای علی برف زودرس آخر پائیز یادآور سختی گذر از کوچههای شمیران بود. جائی مثل سرتاسر خیابان قیطریه که از همه بدتر: کوچه که نبود، پلکانهائی بود که شاید تا سیصد پله و حتی بیشتر بالا میرفت و در طول آن پلاک به پلاک خانههائی بود که کنار هم قرار داشتند. هر کدام به اسم شهیدی که فقط نام کوچکشان با هم فرق داشت و تقریباً فامیلی همهشان گودرزی بود. برف که میآمد، بالا رفتن از "کوچه" سخت میشد و رسیدن به قرار و مدار با رفقا سختتر..........
Newer Post
Older Post
Home