رفقا سلام ...
آدم از صفحه اش که دور بماند بیشتر متوجه موهبت بودن و داشتن شماها میشود ...
آنچه که در این زمان بر من گذشته و تقریباً هنوز هم دارد میگذرد قسمی یک اتفاق مزخرف و پیش پا افتاده و قسمی هم پیشامد سنگین و بدی بود که بدبختانه هنوز هم هست . یک تکه اش هم اینکه این وسط دوتا از رگهای قلب طفلکی من تقریباً مسدود شد که یکی را بالون گذاشتند و یکی دیگر را هم قرار است بعداً فنر بزنند باز کنند ! جوری که دکتر درباره ام حرف میزد حس میکنم اگر بجای رگ ، قلبم را لوله کشی هم بکنند باز افاقه نکند !
نکیر و منکر هم یک شب که خیلی حالم بد بود آمدند I.C.U گفتند ما هرچی سوال از تو داشتیم در طول سی و چهار سال گذشته ازت پرسیده ایم حتی در سنوات اخیر هم محض وقت کشی چندتا سوال اضافه ازت پرسیده ایم حالا دیگر چیزی نمانده اگر خواستی برو آن روبرو دست راست بهشت است دست چپ جهنم و منهم که چون همیشه دست چپی بوده ام خواستم کم نیاورم رفتم جهنم ! هرچی بود از اینجا خیلی بهتر بود !
من درآمدم حالا مامانعلی بستری شده . که اوج دردم همینجاست . امروز دیدمش و شکر خدا خیلی خوب بود . ظاهراً شنبه آینده او را هم مرخص میکنند ...
و اینروزها دستم از نت هم کوتاه مانده است که دلیلش اصلاً چیزی که ممکن است حالا شما تصور کنید یا بعبارتی پرهیزهای پزشکی که اخیراً اطباء کامپیوتر را عامل ۹۵ درصد مرگ و میر در جهان اعلام میکنند نیست ! حالا فرصتی و امکانی شده بود گفتم خطی اینجا بنویسم که بگویم چقدر دوستتان دارم و قربانتان میروم ...
این یارو کردان را هم که ۱۴ آبان فرستادند بالای درخت ! دلم خنک شد ! خصوصاً وقتی نوباوه چند بار در مجلس بهش گفت دروغگو ! اگر نمیگفت ما فکر میکردیم کردان تا حالا داشته راست میگفته لابد ! میدانید ، بعضی وقتها فحشهای سیاسی اصلاً کار آدم را راه نمی اندازد ! بجایش فحشهای پورنوگرافی دار اینجور جاها آقا آی میچسبد آی جیگر آدم حال می آید آی مزه میدهد ! حیف که ما بلد نیستیم بدهیم از این فحشهای بد بد !
اوباما هم که دقیقاً طبق پیشگوئی این نوسترداموس فضانورد نظام همان روز ۱۴ آبان رئیس جمهور شد ! حالا یا باید کاخ سفید را سیاه کنند یا اوباما را سفید ! بدهند دست محمود ، نقاش خوبی است هر دویشان را فوری رنگ میکند ! عین ما !
شما هم علی الحساب بشینید مهمترین اتفاق روز ۱۴ آبان در امریکا را با مهمترین اتفاق ایران عزیز در همان روز مقایسه کنید چهار پنج ساعت به نیابت از من بخندید ! اینهم طنز امروز من ! بعداً نگید بی معرفت بعد از بوقی همینطور خشک و خالی آمد و رفت بدون ماچی پوچی چیزی !
هر وقت که دستم برسد و بتوانم حتماً خواهم نوشت . فکر کنم از این به بعد این بالا هم باید بجای شعار همیشگی ام بنویسم بنام "پیوند دهنده" قلبها !
شاد باشید ...