برای مسعود آقای مشهدی که امروز صفحه اش یک ساله شد ...
.
تذکرة المقامات العالیه فی المدح المسعود گل باقالیه !
.
میفرماید این منو بیچاره کرده ! ( که یعنی مسعود را نمیگوید ها ! )
آن صاحب وبلاگ اِنقدی ، رفیق فابریک دکتر مددی ، مسعود مشهدی از بزرگان روزگار خویش بود و در علم ادب از دیگران پیش آنسان که خصمانش (لعنت الله علیهم اجمعین) گفتند : هو دیکتاتورٌ ! که یعنی چقدر صفا دارد این مسعود مشهدی ! از بو تیغ جمجمه در مجلد سوم کتاب "آثار الببعی" که از کتب معتبره یونانیان است نقل آمده روزی مسعود را بدیدی بر کرانه بحری که نان جبین بر آب جوئی بزدی و بخوردی و شکر محمود همی کردی پس او را پرسید نان خود بر جوی زنی شکر محمود چرا کنی ؟ گفت همانا که این شکر مر محمودیان را از هزار هزار فحش ناموس بدتر باشد و او خود این نیک بداند چونانکه تقلب در انتخابات امریکا را بداند !
ابو سه تیغ ریشو در جائی آورده چون علم الهدی در مشهد بر قامت نماز ایستادی پس رو به خدا گفتی : اللهم انا ز دست مسعودٌ اسیر و انا هرچی یقال فی الخطبة النماز الجمعة هو گیرٌ سه پیچ فی البالاترین بفرما ماذا تفعلون ؟ پس بانگ ایزد او را برآمدی که : اذا انت خفه نگردی فی الخطبه ها فانا من القصد مسعودٌ به جان تو من بهر الایجاد الکرکر الخندة سایرین !
و هم او را کرامات فراوان بود چونانکه رندی ورا در بالاترین گفت مرا پندی ده پس بگفت : مِدُنی مو چرا تو رو پَند نِمِدُم ؟ چون قِبلیارو که پِند دادوما حالا همینجه واسه خودوم شاخ شدُن ! پس مریدان را جامه از تن بدر آمدی و بر سر و سینه کوبان صد شمع فروزان در بالاترین آویختندی و تا که ابو البالاترین پرسید اینگونه چرا کنید ؟ مریدان گفتند : مو چه مِدُنُم مسعودو دیدوما ایطو کِردُم !
از ابن بتول فرحناز نقل است که بر بالا رفتن لینکهای او رشک بردی و صد آی دی مجاز (!) بهر خود ایجاد نمودی تا شراره های منفی بر لینکهای او وارد آورد آقا وارد بیاورد ولی نشد که نشد تا که مریدان مسعود بر این حقیقت کاشف آمدی و ورا گزارش تخلفات بسیار بدادی تا ابو البالاترین ورا مسدود بنماید آقا اینم نشد که نشد و ابن بتول از روی برفتی و صد آی دی مجاز را به مسعود بدادی تا خود به لینک خود منفی دهد و این با همانها به خود مثبت داد چونکه دلش میخواهد و اصلاً تو چه گوئی این وسط که در غارنویسهای باستان نیز چنین نگاشته شده :
! foozoolo bordan jahannam goft linkham inja ham dagh nemishe
و بزرگان در باب او سخنها رانده اند . بو جوجوی نارنگی در باب او گفته من در باب او هیچی نمیگویم و ابو طفل سی ساله نیز بر صدها طبل بکوبید تا سر و صدای آوازه اش بر مسعود پیشی بگیرد اتفاقاً گرفت ! و خدایش بیامرزاد کسی را که گذر پوستش بر دباغ خانه مسعود بیفتد که شاعر فرموده : "تیم ما قهرمان میشه ، خدا میدونه که حقشه" که یعنی مسعود اصلاً اهل تیم و باند بازی نیست بسکه آقاست !
و او را هزار درود و سلام و علیک باد و تا باد چنین باد و باشد تا هزار هزار سال بعدی میلاد هزار هزار سال و یکی اش را خود تذکره نویسم بلکه در آن سال نظری سوی من افکند که قدما آورده اند :
تولد تولد تولدت مبارک بیا شمعارو فوت کن که از سقاخونه دزدیدمشان !