2008/07/31

#105

علی دایی : مربیگری من کار خدا بود . (عصر ایران)

آقا بشین بریم که این قضیه خدا کم کم داره خیلی جدی میشه !


در اینجا به جهت خشنودی آقای حضرت ابوالفضل و خانم حضرت رقیه و سایر خواهران و برادرانی که به ورزشکاران ما لطف دارند تعدادی از آیات الهی را در خصوص مربی شدن علی دائی در تیم ملی در زیر می آوریم :

همانا که به حضرت عباس خدا مائیم نه آنی که اینها میگویند (۱) ها ها ها (۲) که این سه حرف از اعجاز ماست (۳) عینهو بازوبند کاپیتانی مادام العمر دائی (۴) و پیراهن شماره ۱۰ (۵) به حق ضربه ایستگاهی (۶) پس ما دائی را آفریدیم که تا سه سال بعد از نوح فوتبال بازی بکند (۷) بازم ها ها ها (۸) این یکی اعجاز نیست خنده ما است به ریش شما (۹) و ما به انسان حضرت رقیه دادیم (۱۰) تا با تیم رده ۱۶۳۶۸۷۴۶۸ فیفا مساوی کند (۱۱) خیلی حال میدهد (۱۲) همانگونه که قبلاً ابوالفضل هالتر میزد (۱۳) و املاک رابینسون (۱۴) و چه ربطی دارد اینها (۱۵) ما هم بعضی وقتها چه حرفهائی میزنیم ها (۱۶) ها ها ها (۱۷) اینهم اعجاز نیست یاد حرفهای محمود افتادیم (۱۸) و در جائی که محمود داشته باشد فوتبالیست بهتر از این نمیشود (۱۹) همانا بجای علی دائی باید به او بگوئید علی دائمی (۲۰) فی بطون عمه هاتون (۲۱) پس خدا را شکر که دائی رئیس جمهور نشد (۲۲) وگرنه ما بیچاره میشدیم (۲۳) و در بهشت از زیر درخت آب رد میشد (۲۴) همانگونه که توپ از زیر پای دائی رد نمیشود (۲۵) پس همانا این چرا اینقدر خوره است (۲۶) و بانگ بر قطبی باد (۲۷) با آنهمه فیس و چسی که دارد (۲۸) و مگر چی چی علی دائی از فرگوسن کمتر است (۲۹) تازه مهندس زرتولوژی هم هست (۳۰) پس ما به قوم ظالمین هی کارت زرد میدهیم (۳۱) و سه تا پنالتی (۳۲) بدون دروازه بان (۳۳) چون در دروازه را میشود بست ولی در دائی را نمیشود مالید (۳۴) بلکه او خودش در همه میمالد (۳۵) همانگونه که با کراوات رفت افریقا قرعه کشی (۳۶) ولی خبرگزاری فارس کراواتش را یقه آخوندی کرد (۳۷) با همان ابزاری که رزمایش موشکی را آخوندی کرده بود (۳۸) ای تمام مسلمانان (۳۹) پس یا بروید بمیرید یا ایمان بیاورید (۴۰) عینهو جیم کلی (۴۱) که اگر الآن زنده بود لابد ما باید الآن برای او هم آیه میفرستادیم (۴۲) و همانا دست جبرئیل تاول زد بسکه ما برای هدایت سی چهل نفر آیه نازل کردیم (۴۳) تکل خشن (۴۴) دریبل زیدانی (۴۵) لائی (۴۶) فردوسی پور (۴۷) اینها از نشانه های ما در زمین چمن است (۴۸) چی فکر کردی (۴۹) و ما تمام اینها را راست گفتیم به حضرت عباس (۵۰)