ساندیس و الچماق و مایسطرون (1) و تو چه میدانی ؟ (2) که ما پس از رحلت جانگوز (3) برای شما رهبری فرستادیم (4) علی هندی کم ! (5) این عزرائیل قرمصاق گفت (6) تا شما را راست کند (یا به راه راست کند یه همچین چیزائی) (7) پس شب خوابیده بودیم که یهو راست کردیم برای هدایت شما (8) همانا هرچه اُسکل بود در مجلسی جمع آوردیم (9) که فرستادهی ما را کشف بکنند (10) چون خودمان چلاغ بودیم از همان اولش نمیتوانستیم نازل کنیم (11) پس فرستادهمان را صدا نمودیم (12) گفتیم خ.ره ! (13) امروز تو از آخوند دوزاری به آیت ما رسیدهای (14) همش از قدرت لایزال ما (15) پس ورا دیوان شعری دادیم به بغل (16) و رسالهای (17) و من تحت او سپاه فراوان فرستادیم (18) و جنتی را ابقاء نمودیم (19) که همسن خودمان است (20) بالاخره ما موجودات نخستین حرف همدیگر را بهتر میفهمیم (21) تا بر شما نظارت بکند ثوابش را ببرد (22) و خ.ر را ندا دادیم که بفهم ! (23) تو میتونی ! (24) همانا آفریدگان ما برای هدایت همواره به سر خ.ر نیاز دارند (25) دیدیم همهتان از مائید (26) تهش هم برمیگردید پیش خودمان (27) گفتیم چه کاریه خب ؟ (28) علی هندی کم فرستادیم (29) تا زودتر پیش ما برگردید(30) ما دل نداریم زیاد از آفریدگانمان دور باشیم (31) به جان مادرم ! (32) و چون مردمان را تنگ میآمد این قصه (33) کوکا آفریدیم (34) تا فراخی حاصل شود (35) و به گشایش برسند (36) بلکه اگر در راه اسلام بجای گشایش گشاد شدند هم زیاد خیالی نیست (37) خدا خدای کون گشادهاست ! (38) ای کسانیه بما ایمان آوردهاید (39) ببخشید ما غلط کردیم گفتیم خودمان قرآن را فرستادهایم خودمان هم بلدیم چطوری ازش محافظت کنیم (40) بی سر خ.ر (41) اینها از توی قرآن ما یک چیزهائی درمیآورند (42) خودمان تا حالا ندیده بودیم (43) ظاهراً ما همچین هم نمیتوانیم از کلام خودمان محافظت کنیم (44) چه گیری کردیما (45) بنده به قبر پدرم خندیده باشم فرموده باشم کسی را اینقدر با سنگ بزنید که گه بالا بیاورد بمیرد (46) بنده به انتهای خودم خندیده باشم بفرمایم چشم دربیاورید دست و پا قطع کنید (47) مگه زمان بدوی عربهای الدنگه ؟ (48) کره خ.ر ! (49) هزارهی سوم میفهمی یعنی چی ؟ (50) ملت دارن از سنده کره مارگارین میگیرن تو تازه یادت افتاده دست و پا ببُری ؟ (52) تازه به اسم ما ؟ (53) گه خوردی ! (54) بدبخت معتاد تریاکی (55) همانا ما همیشه حرف راست میزنیم (56) به جان مادرم !
تو در بنگاه مردم میفریبی منم بالای منبر این به اون در
2010/07/28
#794
آیاتی چند از سوره مبارکه ا.ن-بیا در باب انتخاب رهبر !
ساندیس و الچماق و مایسطرون (1) و تو چه میدانی ؟ (2) که ما پس از رحلت جانگوز (3) برای شما رهبری فرستادیم (4) علی هندی کم ! (5) این عزرائیل قرمصاق گفت (6) تا شما را راست کند (یا به راه راست کند یه همچین چیزائی) (7) پس شب خوابیده بودیم که یهو راست کردیم برای هدایت شما (8) همانا هرچه اُسکل بود در مجلسی جمع آوردیم (9) که فرستادهی ما را کشف بکنند (10) چون خودمان چلاغ بودیم از همان اولش نمیتوانستیم نازل کنیم (11) پس فرستادهمان را صدا نمودیم (12) گفتیم خ.ره ! (13) امروز تو از آخوند دوزاری به آیت ما رسیدهای (14) همش از قدرت لایزال ما (15) پس ورا دیوان شعری دادیم به بغل (16) و رسالهای (17) و من تحت او سپاه فراوان فرستادیم (18) و جنتی را ابقاء نمودیم (19) که همسن خودمان است (20) بالاخره ما موجودات نخستین حرف همدیگر را بهتر میفهمیم (21) تا بر شما نظارت بکند ثوابش را ببرد (22) و خ.ر را ندا دادیم که بفهم ! (23) تو میتونی ! (24) همانا آفریدگان ما برای هدایت همواره به سر خ.ر نیاز دارند (25) دیدیم همهتان از مائید (26) تهش هم برمیگردید پیش خودمان (27) گفتیم چه کاریه خب ؟ (28) علی هندی کم فرستادیم (29) تا زودتر پیش ما برگردید(30) ما دل نداریم زیاد از آفریدگانمان دور باشیم (31) به جان مادرم ! (32) و چون مردمان را تنگ میآمد این قصه (33) کوکا آفریدیم (34) تا فراخی حاصل شود (35) و به گشایش برسند (36) بلکه اگر در راه اسلام بجای گشایش گشاد شدند هم زیاد خیالی نیست (37) خدا خدای کون گشادهاست ! (38) ای کسانیه بما ایمان آوردهاید (39) ببخشید ما غلط کردیم گفتیم خودمان قرآن را فرستادهایم خودمان هم بلدیم چطوری ازش محافظت کنیم (40) بی سر خ.ر (41) اینها از توی قرآن ما یک چیزهائی درمیآورند (42) خودمان تا حالا ندیده بودیم (43) ظاهراً ما همچین هم نمیتوانیم از کلام خودمان محافظت کنیم (44) چه گیری کردیما (45) بنده به قبر پدرم خندیده باشم فرموده باشم کسی را اینقدر با سنگ بزنید که گه بالا بیاورد بمیرد (46) بنده به انتهای خودم خندیده باشم بفرمایم چشم دربیاورید دست و پا قطع کنید (47) مگه زمان بدوی عربهای الدنگه ؟ (48) کره خ.ر ! (49) هزارهی سوم میفهمی یعنی چی ؟ (50) ملت دارن از سنده کره مارگارین میگیرن تو تازه یادت افتاده دست و پا ببُری ؟ (52) تازه به اسم ما ؟ (53) گه خوردی ! (54) بدبخت معتاد تریاکی (55) همانا ما همیشه حرف راست میزنیم (56) به جان مادرم !
ساندیس و الچماق و مایسطرون (1) و تو چه میدانی ؟ (2) که ما پس از رحلت جانگوز (3) برای شما رهبری فرستادیم (4) علی هندی کم ! (5) این عزرائیل قرمصاق گفت (6) تا شما را راست کند (یا به راه راست کند یه همچین چیزائی) (7) پس شب خوابیده بودیم که یهو راست کردیم برای هدایت شما (8) همانا هرچه اُسکل بود در مجلسی جمع آوردیم (9) که فرستادهی ما را کشف بکنند (10) چون خودمان چلاغ بودیم از همان اولش نمیتوانستیم نازل کنیم (11) پس فرستادهمان را صدا نمودیم (12) گفتیم خ.ره ! (13) امروز تو از آخوند دوزاری به آیت ما رسیدهای (14) همش از قدرت لایزال ما (15) پس ورا دیوان شعری دادیم به بغل (16) و رسالهای (17) و من تحت او سپاه فراوان فرستادیم (18) و جنتی را ابقاء نمودیم (19) که همسن خودمان است (20) بالاخره ما موجودات نخستین حرف همدیگر را بهتر میفهمیم (21) تا بر شما نظارت بکند ثوابش را ببرد (22) و خ.ر را ندا دادیم که بفهم ! (23) تو میتونی ! (24) همانا آفریدگان ما برای هدایت همواره به سر خ.ر نیاز دارند (25) دیدیم همهتان از مائید (26) تهش هم برمیگردید پیش خودمان (27) گفتیم چه کاریه خب ؟ (28) علی هندی کم فرستادیم (29) تا زودتر پیش ما برگردید(30) ما دل نداریم زیاد از آفریدگانمان دور باشیم (31) به جان مادرم ! (32) و چون مردمان را تنگ میآمد این قصه (33) کوکا آفریدیم (34) تا فراخی حاصل شود (35) و به گشایش برسند (36) بلکه اگر در راه اسلام بجای گشایش گشاد شدند هم زیاد خیالی نیست (37) خدا خدای کون گشادهاست ! (38) ای کسانیه بما ایمان آوردهاید (39) ببخشید ما غلط کردیم گفتیم خودمان قرآن را فرستادهایم خودمان هم بلدیم چطوری ازش محافظت کنیم (40) بی سر خ.ر (41) اینها از توی قرآن ما یک چیزهائی درمیآورند (42) خودمان تا حالا ندیده بودیم (43) ظاهراً ما همچین هم نمیتوانیم از کلام خودمان محافظت کنیم (44) چه گیری کردیما (45) بنده به قبر پدرم خندیده باشم فرموده باشم کسی را اینقدر با سنگ بزنید که گه بالا بیاورد بمیرد (46) بنده به انتهای خودم خندیده باشم بفرمایم چشم دربیاورید دست و پا قطع کنید (47) مگه زمان بدوی عربهای الدنگه ؟ (48) کره خ.ر ! (49) هزارهی سوم میفهمی یعنی چی ؟ (50) ملت دارن از سنده کره مارگارین میگیرن تو تازه یادت افتاده دست و پا ببُری ؟ (52) تازه به اسم ما ؟ (53) گه خوردی ! (54) بدبخت معتاد تریاکی (55) همانا ما همیشه حرف راست میزنیم (56) به جان مادرم !