2016/10/28

#1514

نامه کوروش کبیر به قوه مستقل قضائیه!


از: شاه شاهان
به: شاخ شاخان
موضوع: اینا نمیذارن من بخوابم!

احتراماً پیرو توافق مورخ 22 بهمن 1357 که قرار شد ما همینجوری خواب بمانیم تا شما مردم را بخوابانید، خسبیده بودیم که ناگهان در مورخ 7 آبان 1395 با سر و صدای زیادی از خواب پریدیم. اولش خیال کردیم کسی قصد دست درازی به سرزمین مادری‌مان را دارد و آمدیم بزنیم بابایش را بسوزانیم که یادمان افتاد خب تا سردار نقدی مواظب مادر سرزمین‌مان است ما چرا بیخودی دنبال دردسر بگردیم؟

پاشدیم دیدیم تعداد قلیلی که قشنگ معلوم بود با هماهنگی انگلیس در عربستان سعودی سازمان‌دهی شده‌اند و نصف‌شان هم بهائی بودند و تازه دختر و پسر هم قاطی بود، دور و بر تختخواب ما جمع شده‌اند دارند تولد ما را تبریک می‌گویند. راستش را بخواهید الآن سی چهل سال بود یادمان رفته بود اصلاً متولد هم شده‌ایم. خب اولش خوشمان آمد ولی چون ترسیدیم الآن خوشمان بیاید فردا با لودر آرامگاه ما را مسطح کنید، حسب وظیفه اخلاقی‌مان پاشدیم به قصد متفرق کردن این عناصر فرمودیم: متفرق شید آقا جان! تجمع کنید! بفرمائید آقا! بفرما بذار باد بیاد! با شمام برادر من! خواهرم، این چه وضعشه آخه؟

لیکن جمع مورد اشاره با دیدن ما نه‌تنها متفرق نشدند بلکه فوراً شروع به سر دادن شعارهائی در حمایت از خاندان پهلوی و گفتن حرف‌هائی در مورد فرد مشکوکی بنام "شاهزاده" نمودند که ما درجا گوش‌های‌مان را گرفتیم رفتیم چمبله شدیم زیر لحاف که بقیه‌اش را نشنویم.

لذا از آن قوه مستقل که با بسته شدن پرونده تجاوز قاری قرآن به کودکان و پرونده تجاوز قاریان سایر چیزها به الباقی موارد، الآن هم سرش خلوت است هم در بدر در آسمان‌ها دنبال یک همچین سوژه‌هائی می‌گردد استدعا دارد تا همین روی زمین با استعانت از نیروهای خودجوش که همواره بدون هماهنگی هیچ کسی از هیچ جائی، حضور موتوری دارند، اقدام به متفرق نمودن این افراد نموده بگذارند ما بقیه‌اش را بخوابیم.

بدیهیست در صورت ادامه این وضعیت، چنانچه ما نتوانیم بخوابیم، آنوقت بیدار می‌شویم و بعد اگر بیدار شدیم ایندفعه دیگر به این راحتی‌ها نمی‌خوابیم ها!

درد و بلای منشورم تو سرتان.
الاحقر: کوروش کبیر