آموزشگاه رانندگی دقت با ارائه گواهی پایه دو خواستگاری !
نظر به اجباری شدن دریافت گواهی جهت هرگونه خواستگاری شرح یک فقره خواستگاری در زیر میآید :
دختر : سلام پسر خاله . آیا جنابعالی دیوانهای آمدی منرا بگیری ؟
پسر : سلام دختر خاله . نخیر دیوانه نمیباشم ولی دارای گواهی خواستگاری میباشم خواستم گواهی اینجانب بیکار نباشد .
دختر : شما که گواهی خواستگاری داری لطفاً بفرما خونه مونه چی کجا داری ؟
پسر : دختر خاله جان شما میدانی که بنده همین ننه را هم که خاله سرکار میباشد به زور دارم . خانه ندارم ولی طبق مستندات گواهی خواستگاری ما نیاز به خانه نداریم دختر خاله هر آینه نیاز به مکان داریم انشالله تعالی .
دختر : ایششش ! گواهی خواستگاری داشته باشی و اینهمه هیز ؟ در حال حاضر جنابعالی مشغول به چه کاری میباشی پسر خاله ؟
پسر : در حال حاضر مشغول دختر خاله بازی میباشم انشالله ولی قرار شده پیکان بخریم مسافرکشی هم بنمایم با گواهینامهای که اجباری دارم یکی .
دختر : پس شما همینطور که مسافرکشی مینمائی خانوم هم بلند بنما تمایلات جنسیتان منعکس بشود پسر خاله . ده تا گواهی داشته باشی هم بنده همسر مسافرکش نمیگردم اوری بادی .
پسر : حالا بیا و بگرد . سر کوچه به دارندگان گواهی ازدواج دویست هزار تومان وام ارائه مینمایند . رحلت جانگداز با همین پول 20 لیتر بنزین بزنیم برویم شمال صفا انشالله تعالی .
دختر : شما چه مقادیری طلا جواهر جهت بنده تعبیه نمودهای پسر خاله ؟
پسر : والا در تعالیمی که زمان صدور گواهینامه بما ارائه گردید گفتند حضرت فاطمه هیچ النگو نداشت .
دختر : حضرت فاطمه خیلی چیزهای دیگر هم نداشت بمن چه ؟ اگه اینجوریه تو که گواهی خواستگاری داری اول برو حضرت علی بشو بعد بیا گه خوردن اضافه بنما پسر خاله .
پسر : اگر شما منزل بنده بشوی ما یواش یواش با این گواهی که داریم به درجات بالاتر هم تعالی میکنیم انشالله دختر خاله . اول فارغ التحصیلی گیر میدی ها .
دختر : درباره شب زفاف بر حسب گواهی خواستگاری یک مقادیری بفرما ببینیم چیکارهای حالش را ببریم پسر خاله .
پسر : اول نیت میکنیم بعد وضو میگیریم با پای راست وارد حجله میشویم . سپس سه بار بلند میگوئیم یالله تا مبادا شما سر لخت در حجله باشی . بعد که شما اذن دادی با رمز یا زهرا وارد شما میشویم . پس از چند بار ورود و خروج به محل مورد اشاره در گواهی خواستگاری چنانچه تعدادی اصوات اسلامی از شما خارج شد جهت فریضه غسل وارد حمام میشویم و بعد تا نماز صبح فیس تو فیس میخوابیم دختر خاله .
دختر : برو بینیم بابا . اینجوری باشد که ما نیم ساعته همان با ممد اینها بیشتر حالش را میبریم پسر خاله . نیازی هم به سر خر نداریم به فضل الهی .
پسر : بر اساس مندرجات گواهی خواستگاری بنده الآن میروم اشکم ممد اینها را سفره میگردانم به همان فضل الهی بی حیا !
دختر : برو بنما ! آخرین نفری که رفت بنماید خودش نموده شد پسر خاله . از باب فامیلی عرض نمودیم بعد نگی نگفتی .
پسر : پس شما میفرمائی ما با این گواهی که داریم چه غلطی بکنیم دختر خاله ؟
دختر : برو از کسی که گواهیات را صادر نموده بپرس پسرخاله . اینها فکر همه جا را کردهاند .
پسر : آری آری اینها عموماً به همه جای آدم فکر میکنند و این صراحتاً در گواهی آمده است دختر خاله .
دختر : بی زحمت دفعه بعد که آمدی خواستگاری گواهی نیاور بلکه در همین اتاق که مکالمه مینمائیم به فیض اکمل رسیدیم پسرخاله .
پسر : مطابق گواهی خواستگاری البته فیض اکمل بین علما محل اختلاف است لیکن احتیاط واجب بلکه احوط آنست که ما برویم گواهی پایه یک بگیریم بلکه بختمان باز شد دختر خاله .
دختر : برو بگیر پسرخاله . من تو را آی لاو یو و تا آنوقت منتظر میمانم . دیپلم که نگرفتی لااقل گواهی خواستگاری بگیر پسر خاله . ماچ !
پسر : استغفرلله ربی و اتوب علیه دختر خاله ! خجالت مینمائی ما را !