آقای امام حسين ! اگر بتو آب را بستند بما نفس را می بندند ...
.
پس كجائي آقاي امام حسين ؟ امروز بيا يك سري به همين خيابان انقلاب خودمان بزن ببين يزيد گه خورده بود با تو كاري را بكند كه اينها با ما ميكنند . شما كه ميگويند با تمام فاميل و متعلقين و وابستگان همه جا شاهد و حاضريد ، الحمدلله تا سازمان ملل هم ميرويد پس كجائي تا ما را ببيني ؟ بيا يك دم سوار همان اسب سفيدت شو چرخي بزن ببين بخاطر همين شما چطور دارند ما را تكه تكه ميكنند . ببين چطور بهاي ديروزتان امروز شده بهانه . شما هرچه كه بهتان رفت باز مدفنتان معلوم است ما حتي از مدفن رفقايمان هم خبر نداريم . كجاست طايفه بني هاشم كه هر روز بما ديروزشان را نشان داده اند ولي امروز انگار حتي يكي از آنها روزگار ما را نمي بيند ؟
آقاي امام حسين ! امروز در خيابان انقلاب تاسوعاي تو را برايمان عاشورا كردند . اينها براي نابود كردن ما جلو جلو حتي يكروز پيشواز ميروند . تو باز ادعاي خلافت داشتي ، كسي بتو نپيوست ، تنهايت گذاشتند ، آن شد ، ما به قرآن هيچ ادعائي نداريم هر روز هم بيشتر دارند از همه جا بما متصل ميشوند شده ايم اين پس ما كه هر نفرمان از هزار هزار شما مقدس تر است . ميداني اگر منرا بگيرند بخاطر همين حرف با تعبير اهانت بتو بيرحمانه ميكشند ولي اگر در اعتراض به اهانت به همين تو بيرون بروم باز هم سرنوشت مشابهي دارم ؟ لااقل بخند به ريشمان كه گفته باشيم باز يك واكنشي نشان داده اي ...
خدايا ! در آن عرش كبريائي ات چه بيرحمانه و بي تفاوت نشسته اي و تماشا ميكني . در برابر تك تك ما كه آفريدي و بخاطر حكمي كه كردي اينطور داريم جان ميدهيم مسئولي . تماشاچي نباش ، خشم بگير ، بابا يك تكاني به خودت بده ! تو كه تا پاي ما در كمترينش بلغزد روزگارمان را سياه ميكني . تو كه تا چپ نگاهت بكنيم هزار جور قيافه ميگيري برايمان . خوشت آمده انگار از اين حال ؟ به خود تو قسم كه امروز بلندترين فريادهاي من بسر تو است و نه هيچكس ديگر . بابا ما يك ميخ هم كه مي سازيم حتي وقتي كه توي سرش ميزنيم مراقبيم كه كج نشود تو در برابر اعظم مخلوقاتي كه آفريده اي چنان بي تفاوت نشسته اي كه نه انگار كه آفريده اي ، خدايا تو ريده اي !