.
در توپخانه همه چيز توپ بود . تعداد قليلي بين 250 نفر الي غير قابل محاسبه طبق معمول توسط عده اي كه به دستور هيچكسي از هيچ جائي با كلنگ ايستاده بودند در توپخانه پراكنده شدند و در خيابان بغلي دوباره جمع شدند . بطوركلي سبزها عادت كرده اند كه در هر تجمعي همه جا جمع بشوند بجز همانجاهائي كه با هم قرار گذاشته بودند . به همين مناسبت ضمن حضور در صحنه با تعداد قليلي مصاحبه كرده ايم كه محض پوز زني مي آيد :
** يك آدم گردن كلفت
ما : ببخشيد شما .....
(ما را گرفت برد توي ون يك فص زد كلي فحش داد انگشت نگاري كرد فيلم گرفت چادر سرمان كرد گفت پدرسگ با لباس زنانه ميخواستي فرار كني ؟ الآن خشتكت را ميكشم سرت . در همين لحظه بيسيم زدند گفتند تعداد قليلي دارند به خواهر مادر ديكتاتور شماره ميدهند دويد رفت ما هم فرار كرديم در رفتيم)
** يك آدم گردن نازك
ما : ببخشيد الآن اگر ما بخواهيم سوال بپرسيم خشتكمان را بطور مبدل سرمان چادر ميكني ؟
گردن نازك : نخير
ما : جان من ؟ پس لطفاً بفرمائيد .....
(دست كرد از توي جيبش يك اسپري فلفل درآورد زرتي فيسسسس زد توي صورتمان يك شلنگ از ماشين آب پاش گرفت به هيكلمان يك چماق از يكجاي ديگرش درآورد تا ميخورديم زد بعد با موتور دويست متر دنبالمان كرد يك سنگ برداشت زد سه تا شيشه آورد پائين عكس امام را پاره كرد گفت ايناهاش اين بود سي نفر كفن پوشيدند افتادند دنبالمان . هنوز تحت تعقيبيم)
** يك آدم گردن معمولي
ما : وايسم يا فرار كنم ؟
گردن معمولي : فرار نكن ما همه با هم هستيم
ما : ببخشيد دوربين مخفيه ؟
گردن معمولي : نخير دوربينهايشان خيلي هم علنيه . اوناهاش ببين همه جاي ميدان گذاشته اند .
ما : يعني تو از خودي ديگه الآن شكر خدا ؟
(يك گوني كشيد سرمان برد توي راه تفهيم اتهام كرد گفت سال 64 به نايب امام فحش دادي پنج سال زندان داشت سه سال بعد به همان آدم فحش ندادي ده سال هم اينجا الآن اگر يزدي بيفتد بميرد از خوشحالي همينجا تكنو ميزني مرجع است بايد نارحت شد ده سال هم اينجا در عوض منتظري مرده ميگوئي مرجع است ناراحت ميشوي ده سال هم اين جمعاً هشت ميليارد دلار كسري درآمد فلسطين وثيقه ات ميشود اگر دادي سه ماه بعد سه روز ميروي مرخصي اگر نه سه روز بعد سه سال تبعيد ميشوي ور دل دراويش گنابادي حالا به امام خامنه اي نميگي امام ؟)
** يك خواهر كه نوك دماغش معلوم بود (خودم ديدم)
ما : ببخشيد خواهر ...
خواهر : دوربين داري ؟
ما : بله اين موبايلمان يكي دارد
خواهر : فوري صد و پنجاه نفر را صدا كرد با يك پلاكارد آمدند گرفتند طرف دوربين موبايل ما نوشته بود
vi jast retiniurding bikaz neda bak vant forom alman
** چند نفر در حال فرار
ما : ببخشيد شما ... اينجا ... الآن ...
چند نفر : بيا داداش دمت گرم باز اشك آور زدن قرار بعدي يكشنبه روز عاشورا از امام حسين تا آزادي .
ما : داداش نفر قبلي كه اين حرفها رو زد هشت ميليارد وثيقه ام شد جان مادرت بي خيال .
چند نفر : بابا اسكل ! آخه اون اگر از اونا نبود كه يكنفري همينطور راست راست وسط ميدون واينستاده بود كسي هم كارش نداشته باشه .
ما : اه ! راست ميگي ها !
چند نفر : ضمناً حواست باشه قراره فردا عين دم انتخابات چندتا خانوم مانوم از دوبي بيارن وسط دسته عزاداري فيلم بگيرن بندازن گردن ما .
ما : خب !