2009/06/06

#382

احمدی نژاد انتقام میرحسین را از کروبی گرفت ...
.

مناظره ی امشب را هم تو بردی ، عشق است !

بخدا که برای این مطلب یهو صد هزارتا تیتر به ذهنم آمد . خواستم بنویسم "جنگ بی آبروها را احمدی نژاد برد" دیدم تاب نوشتن برد برای این کوتوله ی فضائی را ندارم . خواستم بنویسم "خاک بر سر اصلاحاتی که این مهدی جیغو شیخش باشد" دیدم خودم خنده خنده اصلاخ طلبم و این مهدی جیغو برایم تفی است که سر بالا زرتی به صورت خودم چسبیده . خواستم بنویسم "کسی که در جواب چیز میرحسین لال شد کروبی را با چیزش لال کرد" دیدم آنوقت اول باید بیایم برای این ناچیز یک چیزی متصور بشوم و بعد حرفم را بزنم که خب نمیشود و نمیتوانم و هزارتای دیگر که از ذهنم گذشت ....

حالا و دلم میخواهد اینجا و به کروبی به دو لحن اینطور بنویسم :
.
اول : آقا مهدی ، برادر ، آشیخ و یا هر چه دیگر که دوست داری بگویمت . بیا و بی خیال شو . بیا و بفهم که از ابتدا قرار بود سر حاکمیت و حکومت را گرم بکنی تا کار کاندید اصلاحات ما جلو برود ، اینکار را هم تق و لق کردی و ولی دستت درد نکند خیلی هم ممنونیم و حالا هم خسته نباشی و اصلاً بیا تا خودم شانه مالی ات بکنم و حالا بیا و بفهم و برو پی کارت تا نفرستاده اند تو را پی کار . دور و بری هایت هم که همه قصد انتقام و تسویه کردن حسابها با استفاده از موقعیت و فضا داشتند ، آن کرباسچی که حاضر شد کفشت را واکس بزند تا بگوید که میتوانم به عنوان یک واکسی هم که شده به عرصه بیایم و پوز حاکمیت را زده باشد من گیرم که بیشتر از پوز را زد و خلاص . آن ابطحی که از کناره گیری خاتمی برای کناره نگیری میرحسین چنان بغض کرد که آمد سمت تو تا فقط سمت میرحسین نرفته باشد دستش درست او چون بهرحال خودی است چیزی نمیگوئیم آن مهاجرانی و متعلقین و وابستگان که ماشالله زیاد هم هستند و همه هم به نام و قس علی هذا ...
.
دوم : الدنگ آخوند دوزاری ! تو گه میخوری به نام اصلاحات ما بیائی بشینی و با آنهمه زرت و پرت و آوازت که از دور هم خوش نیست عین سوسک پیش این قراضه تر از خودت در جنگ چاله میدان ببازی . تو گه میخوری که فقط چشم شش تا کرده باشی تا ببینی دموکراتها در امریکا چه گهی خوردند و تو روی همان گه بخواهی اسکی کنی . کاری که در انتخابات مجلس اینقدر درباره اش حرف زدی که تا هنوز حالمان بهم میخورد . تو گه میخوری که اصلاح طلبها را حتی در انتخاب یک شعار انتخاباتی آنقدر بی دست و پا نشان بدهی که از سرت هیچ چیزی بیشتر از همان تغییر اوباما نگذرد . بیجا کرده ای که بنام ما رفته باشی تا این سنده ی مجسم بتواند نام ما را از طریق تو بشکند . کچل ! تو انگار هنوز فرق اس.ام.اس و مناظره را نمیدانی که پیش چشم پنجاه میلیون در تلویزیون با تمسخر از هاله حرف میزنی . تو انگار برای ادامه ی موج سواری روی احساسات رفته بودی ، خره ! فکر نکردی که در استودیوی تلویزیون کسی بخاطر گفتن این حرفها نیست که برای شیخ چاله میدان اصلاحات دست و جیغ و سوت بزند ؟ و مختصر اینکه تو غلط کردی که رفتی و اینطور مفت و مسلم نام ما را باختی و برگشتی ...
.
بخواهم ادامه بدهم همه اش میشود فحش . چیزی که بمن میگویند اینروزا ورد زبانت شده و من وقتی مناظره ی امشب را دیدم بیشتر ندانستم که چرا اینروزها اینقدر فحش میدهم تا که محترمانه حرف زده باشم . همین !