2011/05/23

#963

سنگربانی که تا 62 سالگی سنگر ملی‌اش را رها نکرد ...


وقتی کسی ملی بازی می‌کند دیگر فرقی نمی‌کند که چه رنگی باشد : قرمز ، آبی و یا حتی سبز . بر خلاف اولترا سبزها که همه چیز را تک رنگ می‌خواهند و بزعمشان هیچ رنگ دیگری "حق ندارد" بازی بکند ، در یک بازی ملی "مردم" دیگر رنگ برایشان فرقی نمی‌کند . حجازی آبی بود . وقتی مراقب سنگر آبی‌ها بود خیلیها که رنگ دیگری داشتند همیشه دلشان می‌خواست که هر لحظه دستش بلغزد و سنگرش فتح بشود ولی وقتی ملی بازی می‌کرد چشم "همه" به همان دستها بود . همه پشتش بودند همانجوری که او پشت سر تمام بازیکنان زمین به فکر دروازه‌ی ملی بود . دستکشهایش را که دست می‌کرد و وسط سنگر ملی می‌ایستاد یکجوری خیال همه را راحت کرده بود . دیگر چشمها فقط به وسط میدان خیره بود . پشت سر ، حجازی ایستاده بود و این یعنی فقط به فکر فتح سنگر حریف باشید ...

حجازی تنها ورزشکار جهان است که در 62 سالگی هم به تیم ملی آمد و تا لحظه‌ی مرگش پشت همه ایستاد . در تیمی که نمادش سبز است او با همان پیراهن آبی‌اش یکبار دیگر دستکشها را دست کرد و آمد وسط سنگر ایستاد تا خیال همه از پشتوانه‌ی پشت سر راحت باشد و فقط جلو بروند . و فقط همین حضور دوباره‌اش در تیم ملی برای اولین بار در تاریخ ایران حداقل پنجاه میلیون نفر را با هم متحد کرد . چه کسی فکرش را می‌کرد که قرمز و آبی‌ها اینطور با هم یکپارچه بشوند ؟ چه کسی فکرش را می‌کرد که تمام عکسهای دست قرمزها آبی باشد ؟ اما مگر وقتی که یکنفر ملی بازی می‌کند رنگش چه فرقی دارد ؟ حالا چشمهای غمگین قرمزها هم دوشادوش آبی‌ها و زردها و سفیدها و باقی رنگها توی زمین با حسرت و افسوس دنبال جای خالی حجازی می‌گردد . او که رفت چه کسی مراقب سنگرمان باشد ... ؟

جای خالی‌ات سبز ناصر خان ...