2008/07/14

من

آقا اینارو بخونید تا من بگم بعد :

اینو من خطاب به اونائی میگم که چپ و راست با کامنت و خصوصاً ایمیل که انگار برای صدور این دومی امروز همه با هم قرار گذاشته بودن میگم . اینکه ببینین من هزار سال آدمی نبوده و نیستم و نخواهم بود و نمیخواهم که باشم که برای نوشتن هر چیزی که خصوصاً در زمان نوشتن هزار جور مزه مزه اش میکنم بعداً بیام بگم که ای آقا منظور من از این حرف این بود و آن . من دقیقاً درجائیکه بی نهایت خوشحال شدم از اینکه متوجه شدم تعدادی خواننده ناشنوا دارم بی نهایت هم متاثر شدم از اینکه پس چرا اینجوری ؟ یعنی این پست سخنگوی وزارت خارجه من اینقدر دردناک بود ؟ بخدا مطمئنم که نه . من و تمام بقیه ماها هرگز به ناشنوائی کسی نگفتیم ناتوانی و نخواهیم گفت فقط از من داشته باشید اینرو که وقتی شما خودتون مته به خشخاش همچین چیزهائی میگذارید کار رو برای حتی من و بقیه خواننده ها سخت میکنین . باز هم من تکرار میکنم که عمراً کسی نیستم که بیام برای موارد اینجوری بگم منظورم این بود و آن نبود . منظور من از تمام نوشته هام اینقدر واضحه که یک عقب افتاده ذهنی هم میفهمه . اینهم نمیشه که آدم بیاد یه چیزی بنویسه بعد بیاد یه چیز دیگه بنویسه که بگه منظور من از نوشته قبلی چی بود . اینکه میگن "هر کسی از ظن خود شد یار من" دقیقاً مصداق تمام آن چیزیه که تابلوی پیش روی منه . تا آنجائیکه در توان من باشه و بتونم خیلی هنر داشته باشم این میشه که کسی رو تشویق به فکر کردن بکنم و همین . بیشتر از این از دست هیچ کسی در جهان برنیومده که من دومیش باشم . آقای اونائی که فکر میکنید من اینجا می شینم دستمو میگذارم روی دلم قاه قاه میخندم روزی صدتا مطلب می نویسم . من دارم خودم رو لابلای اینائی که می نویسم گم میکنم دیگه فریاد از این بلندتر ؟ من زدم تو خاکی روزی صد نفر بمن میگن تو "داخل ایران نیستی" که اینا رو مینویسی . این یکی که دیگه واضحه چرا یا نه اینم توضیح میخواد ؟ به خدای محمد اگر شماها فقط و فقط و فقط یک چیز رو درباره نویسنده این مطالب بدونین ولله قسم با هر واژه ای که میخونید گریه نه ضجه میزنید زار میزنید برای نویسنده اش . اینو حتماً الآن توی گوش داشته باشید چون ممکنه یه وقتی از یه جائی و یا یه طوری در جریانش قرار بگیرید . فقط و فقط یک چیز رو . چیزی که در من هرگز معلولیت نبود بلکه اوج توانائی هم بود ولی از تمام معلولیتهای دنیا بدتر تا همین الآن هم معلولم کرده و فلجشم ...

چی بگم آخه من ...

ضمناً ناراحت هم نباشید چون ۱۰۰٪ من نهایتش فقط یک هفته دیگه بتونم تو صفحه باشم که اتفاقاً اگر همون یک چیزی که گفتم رو میدونستید اونوقت متوجه نهایت ناتوانی و معلولیت من میشدید . دفعه قبل هم واقعاً از غیب شد که من تونستم تا اینجا ادامه بدم . اصلاً خودتون رو ناراحت نکنید و یا لااقل این لطف رو بمن بکنید پیش خودتون بگید ما که تا الآن نوشته های اینو به زور و با تحمل خوندیم یه هفته هم روش ... همین ...

هیچی دیگه همین ...

مرسی از شما ...